مقدمه
شاید کمتر کسی نام «شاهدان یهُوَه» را نشنیده باشد. بهحق، باید اذعان داشت که آنها فعالترین گروه مذهبی در زمینهٔ تبلیغ مرام خود میباشند. به احتمال قوی، ایشان درِ خانهٔ شما را نیز کوبیدهاند! نحوهٔ سخن گفتن ایشان دربارهٔ مسیحیت و کتابمقدس بهگونهای است که هر شخص ناوارد را طوری تحتتأثیر قرار میدهد که گمان میبرد ایشان به تمام جزئیات کتابمقدس و تعالیم آن واردند. اما وقتی آنان با شخصی مواجه میشوند که تعالیم کتابمقدس را بهخوبی میداند و با آیات این کتاب آشنایی دقیق دارد، یا میگویند که مسئله را باید از رهبرانشان بپرسند و میدان را خالی میکنند، یا اگر خیلی کلافه شوند با ذکر آیاتی نظیر متی ۱۰:۱۴ خانهتان را ترک میکنند.
اما چرا اینگونه است؟ چرا اینان با چنین اطمینانی سخن میگویند، گویی که مسیحیت بعد از نوزده قرن از طریق ایشان برای نخستین بار احیا شده و تبلیغ میشود؟ شاهدان یهوه کیستند؟ از کجا آمدند؟ باورهایشان چیست؟ هدف ما در این مقاله پاسخگویی به این سؤالات و آشنایی خوانندگان با جنبههای مختلف این گروه میباشد و خواهیم کوشید از وارد آوردنِ اتهامات ثابتنشده بپرهیزیم.
چگونگی پیدایی شاهدان یهوه
آغاز فرقهٔ شاهدان یهوه را باید مرتبط دانست با شخصی بهنام «چارلز تِیز راسل» (Charles Taze Russell) که در ۱۶ فوریه ۱۸۵۲ چشم به جهان گشود. او در خانوادهای ثروتمند و عضو کلیسای پرزبیتری پرورش یافت، اما در ۱۶ سالگی (۱۸۶۸) شروع کرد به شککردن نه فقط به اعتقادات کلیسا، بلکه به کتابمقدس و نیز خودِ خدا. درست در این وضعیت بحرانی، او با یک واعظ اَدونتیست* ملاقات کرد و تحت تأثیر او قرار گرفت و ایمان خود را باز یافت.
راسل بهمدت چند سال تحت تأثیر واعظان و معلمان مختلف ادونتیست به مطالعهٔ کتابمقدس پرداخت. سپس با دوستان خود جلسات کوچک و مرتبی برای مطالعهٔ کتابمقدس برگزار کرد و ایشان او را بهعنوان رهبر یا شبان خود تلقی میکردند.
راسل در ۲۳ سالگی (۱۸۷۶) مجلهای دریافت کرد از یکی از گروههای ادونتیست که اعتقاد داشتند عیسی مسیح در سال ۱۸۷۴ بازگشته، اما بهصورت نامرئی. این مجله گرچه هوادارانی نداشت، اما اندیشههای آن برای راسل جالب بود. او با سردبیر مجله تماس گرفت و به هیئت تحریریه آن پیوست و با ثروت خانوادگیای که داشت، این مجله را مورد حمایت مالی قرار داد. راسل و سردبیر مجله پیشگویی کردند که در سال ۱۸۷۸ ایمانداران به آسمان ربوده خواهند شد. اما این پیشگویی نیز عملی نشد و این امر باعث بروز اختلاف میان راسل و سردبیر مجله گردید، بهطوری که راسل از او جدا شد و بهصورت مستقل مجلهای را منتشر ساخت بهنام «برج دیدبانی صهیون» (Zion Watch Tower1879).
جدایی از کلیساهای پروتستان
تا این زمان، راسل در کلیساهای پروتستان موعظه میکرد و پیروانش خود را از سایر مسیحیان جدا نمیکردند. اما از سال ۱۸۷۹ بهبعد، او بهتدریج به هواداران خود هویتی مستقل بخشید و آنان او را بهعنوان «شبان» خود پذیرفتند. اتفاق مهم دیگری که باعث جدایی کامل هواداران راسل از کلیساهای پروتستان و ادونتیست گردید، این بود که او در سال ۱۸۸۲ رسماً اعتقاد به تثلیث را رد کرد و به موعظه علیه آن پرداخت.
راسل دست به پیشگویی دیگری زد و آن این بود که جهان در اوائل اکتبر ۱۹۱۴ بهپایان خواهد رسید. درست دو سال پیش از این تاریخ، وقتی که او در اکتبر ۱۹۱۶ چشم از جهان فرو میبست، جهان نه فقط بهپایان نرسیده بود، بلکه در بحبوحهٔ نخستین جنگ خانمانسوز جهانی بهسر میبرد! چارلز تِیز راسل در طول فعالیتهایش بیش از ۳۰٬۰۰۰ موعظه ایراد کرد، حدود ۵۰٬۰۰۰ صفحه مطلب نوشت و حدود ۲۰٬۰۰۰٬۰۰۰ نسخه از کتابها و جزواتش به فروش رفت.
*ادونتیستها گروهی از مسیحیان باپتیست بودند که در سال ۱۸۱۶ پیشگویی کرده بودند که عیسی مسیح در سال ۱۸۴۴ باز خواهد گشت. اما چنین نشد و این گروه به فرقههای مختلفی تقسیم شدند که امروزه، ادونتیستهای روز هفتم، یکی از آنهاست.