تعلیم‌های مورمون‌ها دربارهٔ عیسی چه می‌گوید؟ چرا این همه تناقض؟ برای دانستن جواب، قسمت پیشین را مطالعه کنید.

اعتقادات مورمون‌ها (۴)

اعتقاد مورمون‌ها در مورد انسان‌

مورمون‌ها معتقدند که همهٔ انسان‌هایی که بر روی زمین زیسته‌اند، نخست به شکل روح در آسمان تولید شده‌اند. همهٔ انسان‌ها به‌طور واقعی پسران و دختران الوهیت می‌باشند. تنها فرق این اشخاص روحی با انسان‌های زمینی‌، در درجهٔ خلوص ذاتشان نسبت به اینان می‌باشد. وقتی کسی در این جهان متولد می‌شود، یکی از روح‌هایی که زادهٔ پدر آسمانی است‌، آسمان را ترک کرده‌، در آن بدن ساکن می‌شود. این روح تمامی خاطرات متعلق به زندگی در آسمان را از یاد می‌برد.
یکی از اعتقادات تأسف‌بار مورمون‌ها این است که ایشان سیاهی رنگ پوست سیاه‌پوستان را نشانهٔ مجازات الهی می‌دانند، مجازات اعمال بدی که روح ایشان پیش از تولد در این جهان مرتکب شده است‌. مورمون‌ها معتقدند که سیاه‌پوستان نمی‌توانند وارث تمام برکت روحانی خدا در این جهان شوند. درضمن‌، معتقدند که آنانی که در سرزمین‌هایی متولد می‌شوند که زندگی در آنها دشوار است‌، باز به‌علت خطاهایی است که این افراد پیش از تولد در عالم روح مرتکب شده‌اند. این امر در مورد افرادی که با معلولیت‌ها یا محرومیت‌ها متولد می‌شوند نیز صدق می‌کند. چنین افرادی‌، خصوصاً سیاهان به کهانت گمارده نمی‌شوند.
چنین تبعیضاتی سبب انتقادهای شدید در دهه‌های ۶۰ و ۷۰ قرن بیستم گردید تا سرانجام‌، اسپنسر کیمبال‌، رئیس وقت کلیسای مورمون‌، در ۹ ژوئن ۱۹۷۸ مکاشفه‌ای‌ دریافت کرد که طبق آن هر مردی که شایستگی داشته باشد، بدون توجه به نژادش‌، می‌تواند به کهانت انتخاب شود.
دورهٔ پیش از تولد، دورهٔ آزمایش و پیشرفت و یادگیری است‌. اگر روحی پیش از تولد در این جهان‌ از لوسیفر (شیطان‌، برادر عیسی‌) پیروی نکند، شایسته شمرده می‌شود که در این جهان زاده شود. مجازات لوسیفر و ارواحی که پیرو اویند، این است که بدون بدن‌ بیرون افکنده شده و می‌شوند. در کتاب «اصول انجیل‌» در این زمینه چنین آمده است‌:‌ «از آنجا که در اینجا بر روی این زمین هستیم و دارای بدن فانی می‌باشیم‌، پس می‌دانیم که پیش از تولد، عیسی مسیح و پدر آسمانی‌مان را انتخاب کرده‌ایم‌… ما در زندگی پیش از تولدمان‌، راه درست را انتخاب کرده‌ایم‌. پس، در این دنیا نیز باید به انتخاب راه درست ادامه دهیم‌.»

اعتقاد مورمون‌ها در مورد رستگاری انسان‌

مورمون‌ها به دو نوع رستگاری اعتقاد دارند:‌ رستگاری عمومی و رستگاری فردی‌.
رستگاری عمومی طبق نوشته بروس مک‌کانکی «نجاتی است که فقط از فیض ناشی می‌شود، نه از اطاعت احکام انجیل‌ و صرفاً عبارت است از قیام‌. در این معنا، نجات مترادف است با نامیرایی‌… این نوع رستگاری نهایتاً شامل همه انسان‌ها خواهد گردید، به استثنای فرزندان هلاکت‌ که عمدتاً شامل مرتدین می‌باشند.
اما نجات فردی‌، طبق کتاب آموزه‌های نجات‌، آن نوع رستگاری‌ای است که انسان از طریق اعمال خودش در طول زندگی و با اطاعت از احکام و مقررات انجیل کسب می‌کند. مک‌کانکی در این مورد چنین توضیح می‌دهد:‌ «رستگاری در معنای درست و کاملش مترادف است با تعالی یا حیات ابدی و عبارت است از کسب میراثی در بالاترین جای سه آسمان در ملکوت آسمانی.» این توضیح در اصل به این معنا است که شخص در اثر اطاعت از احکام انجیل به الوهیت می‌رسد (البته انجیلی که مورد نظر مورمون‌ها است‌). بریگهام یانگ می‌نویسد:‌ «خداوند شما و مرا با این هدف آفرید که مانند خودش خدایان شویم‌.» در کتاب آموزه و پیمان‌ها نیز چنین آمده‌:‌ «آنگاه ایشان خدایان خواهند بود، زیرا نهایتی نخواهند داشت‌… ایشان برتر از همه چیز خواهند بود؛ زیرا همه چیز مطیع ایشان می‌شود.» امروزه‌، مورمون‌ها بیشتر دربارهٔ حیات ابدی‌ سخن می‌گویند تا دربارهٔ رسیدن به الوهیت‌، اما در اصل‌، اعتقاد ایشان به شکلی است که در کتاب‌هایشان آمده است‌.
رسیدن به الوهیت هدف غایی مورمون‌ها است‌. اما یک مورمون تا زمانی که در این جهان زندگی می‌کند، می‌کوشد تا کامل شود. او باید با رعایت و اطاعت از همهٔ احکام‌ کامل شود، همان‌طور که پدر آسمانی کامل است (متی ۵:‌ ۴۸). در این میان‌، تعمید آب از اهمیتی حیاتی در رستگاری فرد برخوردار است‌. یک مورمون می‌تواند برای شخصی که مرده است تعمید بگیرد تا او از مواهب آن در عالم روح بهره‌مند گردد. عضویت در کلیسا و انجام اعمال نیک نیز بسیار مهم هستند، اما این کوشش باید پس از مرگ نیز ادامه یابد. نیل به الوهیت فقط بستگی به زندگی فرد در این جهان ندارد، بلکه از زندگی او در عالم روح‌، پیش از تولدش آغاز شده و تا پس از مرگش نیز ادامه می‌یابد. لذا، رستگاری فرایندی است که پیش از تولد آغاز می‌شود و تا به ابد ادامه می‌یابد.
در نظر مورمون‌ها، گناه اولیه‌ای وجود ندارد. نااطاعتی آدم و حوا بخشی از برنامهٔ خدا بود. این نااطاعتی موجب شد که ایشان از موجوداتی غیرفانی تبدیل به موجوداتی فانی گردند و به همین دلیل بتوانند تولید مثل کنند. بنابراین، عمل آدم و حوا عملی شایسته بود؛ چون در غیر‌این‌صورت، کودکان روحی از داشتن بدنی برای ورود به این جهان محروم می‌ماندند و قادر نمی‌شدند فرایندِ نیل به الوهیت را طی کنند.
گناه طبق تعریف مورمون‌ها فقط نوعی اشتباه و قصور و عدم کمال است‌. به همین ‌علت کم‌اهمیت شمردن گناه‌، مسئلهٔ کفاره نیز اهمیتی که در مسیحیت دارد را نزد مورمون‌ها از دست می‌دهد و تبدیل می‌شود به این اندیشه که مسیح با مرگش بر روی صلیب‌، راه نامیرایی را برای ما گشود. به این ترتیب‌، نجات از طریق فیض نیز معنی خود را برای آنان از دست می‌دهد.

دیدگاه شما در مورد این مطلب:
این دیدگاه به‌طور خصوصی برای ما فرستاده می‌شود. بنابراین، مشخصات شما «کاملاً» محفوظ است.