آیا ارادهٔ خدا این است که مسیحیان هرگز بیمار نشوند؟ آیا شفای جسم وعدهای است الهی؟ برای دانستن جواب، قسمت قبل را بخوانید.
ایمان و مسئلهٔ شفای بیماریها
موضوع بسیار مهم دیگری که مسیحیت نوین مطرح میسازد، «وعدهٔ شفای الهی» است. طبق این تعلیم، ارادهٔ خدا این است که مسیحیان هرگز بیمار نشوند و اگر هم مبتلا شوند، با ایمان میتوانند شفای خود را از خدا دریافت کنند. این تعلیم از حدود دههٔ ۵۰ قرن بیستم تحت عنوان «بیداری شفا» شدت وافر گرفت.
ادعاهای مروجین «کلام ایمان»
مسیح مرضهای ما را بر خود حمل کرد. مروجین این اعتقاد، تعلیم خود را بر آیاتی نظیر اشعیا ۵۳: ۵ و متی ۸: ۱۷ و اول پطرس ۲: ۲۴ استوار میکنند و معتقدند که خداوند عیسی، شفای جسم را نیز در کنار رستگاری ابدی بر صلیب خود فراهم ساخت. در ضمن، بر اساس آیات عهدعتیق، شفای جسم را وعدهٔ الهی میپندارند (خروج ۱۵: ۲۶؛ تثنیه ۲۸؛ مزمور ۱۰۳: ۳ و غیره). اینان معتقدند که ریشهٔ بیماریها همانا گناه است و بیماری امری است روحانی نه جسمانی. کنیون، یکی از پیشگامان این مرام، میگوید: «درست نیست که ما بیمار شویم و در بدن خود مرض را حمل کنیم، درحالیکه خدا آنها را بر عیسی نهاد.»
علت بیماری طبق ادعای نهضت «کلام ایمان»
برای یک ایماندار، بیمارشدن امری است غیرعادی. بیماری در ایمانداران، ناشی از گناه؛ یا بیایمانی؛ یا اعتراف منفی است. به همین سبب، پیروان این نوع مسیحیت، هرگاه که بیمار شوند، علت آن را در گناه یا در ضعف ایمان خود جستجو میکنند و اگر شفا نیابند، خود را گناهکارتر از پیش و بیایمانتر از پیش میپندارند. چه بسیار دیده شده که رهبران کلیساهایی که چنین تعلیمی را پذیرفتهاند، بهجای آنکه اعضای بیمار خود را تسلی و امید ببخشند، آنان را مورد توبیخ و شماتت قرار میدهند. چه بسیار دیده شده که بیماران در حال مرگ، درست در همان لحظاتی که بیش از هر زمان دیگری به مشارکت و دلگرمی ایمانداران نیاز داشتهاند، در تنهایی و بهدور از جمع مؤمنان به سرای باقی شتافتهاند.
«با ایمان بپذیر!»
طبق ادعاهای مروجین و پیروان این نوع جدید از مسیحیت، وقتی ایمانداری برای شفای خود دعا میکند، حتی اگر علائم بیماری کماکان حاضر و مشهود باشد، باید یقین داشته باشد که شفا یافته است (مرقس ۱۱: ۲۴). شعار این دسته از مسیحیان این است: «شفای خود را با ایمان بپذیر! به جسم نگاه نکن! ایمان داشته باش که شفا یافتهای!»
دوستی پیرو همین نوع دیدگاه که چشمانش نزدیکبین بود، دائماً برای بهتر دیدن پلکهایش را باریک میکرد، کاری که هر نزدیکبینی بههنگام نداشتن عینک انجام میدهد. او ادعا کرده بود که با ایمان پذیرفته شفا یافته است و علیرغم ضعف بینایی، عینک خود را شکسته بود. سرانجام، وی بعد از مدتی مجبور به استفاده از عینک و در واقع، تسلیم واقعیت شد!
مخالفت با درمانهای پزشکی
این دسته از مسیحیان مخالف درمانهای پزشکی هستند و مراجعه به پزشک و مصرف دارو؛ یا انجام عمل جراحی را مخالف ایمان میدانند. اینان شفای جسم را تابع همان چهار گام یا چهار اصلی میدانند که کنِت هِیگِن مدعی است که مسیح به او گفته است. با بهکاربردن این چهار گام، «باید» بیماری برطرف شود.
ماجرای پسر خردسال، وزلی پارکر، بسیار غمانگیز است. این پسر مبتلا به بیماری دیابت (بیماری قند) بود. مبشری پیرو تعلیم شفا در اثر ایمان برای او دعا کرد و به والدینش گفت که دیگر به او انسولین تزریق نکنند. دیری نپایید که وزلی کوچک به کُما فرو رفت. مبشر به والدینش گفت که به این علائم ظاهری نگاه نکنند و این حملهٔ شریر است! والدینش نیز شفای او را با ایمان پذیرفتند. سرانجام، وزلی کوچک در ۲۳ ماه اوت ۱۹۷۳ درگذشت. والدینش بهجای برگذاری مراسم تدفین، مراسم «قیام» برای او ترتیب دادند. پس از دعاهایی پُرشور، وقتی وزلی زنده نشد، پدرش تقصیر را به گردن حضاری انداخت که ایمان نداشتند و ایشان را از جلسه بیرون راند! اما وزلی هیچگاه زنده نشد! دادگاه، والدین را به آزار فرزند و قتل غیرعمد محکوم کرد و برای هر یک پنجسال حبس تعیین کرد. سالها بعد، پدر وزلی ماجرا را در کتابی تکاندهنده (We Let Our Son Die, 1980) بازگو کرد.