۷) اصلاحات: لوتریها، مسیحیان رِفُرمیست، مِنونایتها
واژگان کلیدیِ مرتبط با مسیحیت پارس: کلیساها/میسیونهای لوتری و مشایخی، تلاشهای امدادرسانیِ منونایتها
جنبش اصلاحات قرن شانزدهم، مسیحیت غرب را دو پاره کرد: کلیسای کاتولیک رومی و کلیساهای مختلف پروتستان. تا این زمان، مهاجمان مسلمان ترک در حال دستاندازی به سرزمینهای غرب بودند. این موضوع سبب شد که رهبران کلیساهای رُم بهطور فزایندهای احساس خطر و آسیبپذیری کنند و این با فساد فزایندۀ کلیسای رُم، توسعۀ روشنفکریِ رُنِسانس و اختراع دستگاه چاپ تلاقی یافت.
جنبشهای اصلاحیِ قرنهای ۱۴ و ۱۵ میلادی، نظیر لولاردهای انگلستان و هوسیهای چک، که بر اقتدار کتابمقدس بر سنتها و آیینهای کلیساییِ رایج تأکید داشتند، سبب ناخشنودی رهبران کلیسایی شد. تا آغاز قرن ۱۶ میلادی، روشنفکران مسیحی ارزیابی و بررسی نسخههای دستنوشتۀ کتابمقدس را آغاز و آنها را به زبانهای عام ترجمه و در سطح گستردهای چاپ و منتشر کرده بودند. این موضوع سبب نقد فزایندۀ برخی آیینهای کلیسایی شد که بسیاری آنها را غیرکتابمقدسی میخواندند. در ۳۱اکتبر۱۵۱۷، مارتین لوتر، کشیش کاتولیک، بیانیۀ ۹۵مادهای خود را بر در کلیسایش در ویتِنبِرگ کوبید. مواد این بیانیه، رسم رایج فروش بخششنامه را به باد انتقاد میگرفت. بر اساس این رسم، کشیشان مجاز بودند در ازای دریافت پول؛ دورهای کوتاهشده در برزخ که مکان موقتِ رنج و عذاب میان بهشت و جهنم پس از مرگ است را به افراد بفروشند. طبق تعالیم کلیسای کاتولیک، شرکت در برخی از اعمال مذهبی، میتوانست دورۀ برزخ را نیز کوتاه کند. اما بهزعم لوتر این رسم هیچ مبنای کتابمقدسی نداشت و اینکه، مضافاً کتابمقدس تعلیم میدهد که نجات تنها از راه فیض حاصل میشود: یعنی اینکه ایماندار از طریق ایمان، با خدا مصالحه مییابد، نه از طریق اعمال یا پرداخت وجه. تنها خدا و فقط بهواسطۀ عیسای مسیح میتواند انسان را نجات بخشد، نه کلیسا آنهم با فروش بخششنامه. بیانیۀ ۹۵مادهای لوتر آغاز جنگی شبنامهای در سراسر امپراطوری بود: این بیانه و پاسخهای آن را به تعداد زیاد چاپ و منتشر کردند.
لوتر قصد نداشت از کلیسا جدا شود، اما تکفیر او در سال ۱۵۲۱ و محکومشدن پیروانش، سبب تشکیل قلمروهای پروتستان شد. در سال ۱۵۲۵، «دوکنشینِ پِروسیا»، اولین قلمرویی بود که علناً پروتستان شد و نواحی بسیار دیگری در سراسر اروپای شمالی به پروتستانها پیوستند. طی دورۀ میان ۱۵۱۷ و ۱۵۲۵، اصلاحات، نهضتی سیال بود و در شهرهای مختلف، رهبرانی مستقل از لوتر ظهور کردند، اگرچه نظری مشابه داشتند. زوینگْلی از شهر زوریخ در سوئیس، نظراتی مشابه نظرات لوتر داشت، هرچند در خصوص عشای ربانی با او متفاوت بود. در آن زمان کلیسای کاتولیک آموزۀ «تبدیل جوهر» را تعلیم میداد، مبنی بر اینکه وقتی کشیش عشای ربانی را برگزار میکند، نان و شراب تبدیل ماهیت میدهند و تبدیل به جسم و خون عیسای مسیح میشوند. اما لوتر بر این اعتقاد بود که نان و شراب همچنان نان و شراب میمانند و «در عینحال» تبدیل به جسم و خون عیسای مسیح میشوند. زوینگلی باور داشت که نان و شراب نماد جسم و خونند. این تفاوت بین لوتر و زوینگلی، بعدها تبدیل شد به تمایز کلیدی میان کلیساهای «لوتری» و «رِفُرمیست» که از جهات بسیار دیگری نظرات مشابهی داشتند. کلیسای لوتری در آلمان و اسکاندیناوی فراگیر شد و کلیسای رفرمیست که پیرو تعالیم زوینگلی و کالوین بود، در سوئیس، جنوب فرانسه و بخشهایی از آلمان، هلند و جزایر بریتانیا. برخی از کلیساهای رفرمیست بریتانیایی، با پیروی از کالوین در ژنو، از پذیرش اقتدار اسقفان سر باز زند و برای کلیسای خود فقط مشایخ و رهبران تعیین کردند. کلیساهای رفرمیست بعداً به کلیسای «مشایخی» معروف شدند.
در سال ۱۵۲۰ میلادی، سومین جنبش، به نام «اصلاحات رادیکال» شتاب گرفت. رادیکالهای رفرمیست با لوتر و زوینگلی اعتقادات مشابه بسیاری داشتند، اما تعمید کودکان و دخالت دولت در کلیسا را نمیپذیرفتند. رادیکالهای اولیه، اغلب هرجومرجطلب بودند و بعد از جنگ روستائیان آلمان در سال ۵-۱۵۲۴، کاتولیکها، لوتریها و کلیساهای رفرمیست، به اصلاحات رادیکال با ظن و انزجار مینگریستند. بنابراین، بسیار مورد اذیت و آزار بودند؛ اگرچه رادیکالهای متأخر، عموماً آرامشطلب بودند. مهمترین چهرۀ رادیکال رفرمیست، مِنو سیمونز بود. بسیاری از پیروان او بهخاطر آزار و جفا به امریکا مهاجرت کردند و اکنون به منونایت معروفند.
در سراسر قرن نوزدهم و نیمۀ نخست قرن بیستم، میسیونرهای لوتری کوشیدند در پارس جای پایی ایجاد کنند، بهخصوص در ارومیه، اما همهشان بهزور نیروهای انگلیسی و روسی و اشغال پارس در خلال جنگ جهانی دوم، مجبور به ترک این سرزمین شدند. در ایران امروزی، کلیسای لوتری فقط بهصورت رادیویی که از کشور اتیوپی پخش میشود، فعال است. اما میسیونرهای مشایخیِ آمریکایی موفقیت ماندگارتری داشتند. آنها در قرن نوزدهم کلیسای مشایخیِ اِونجلیکال را در ایران تأسیس کردند که امروزه نیز به قوت خود باقی است. در حال حاضر، این جنبش در ایران ۱۵۰۰ عضو و ۷ کلیسا دارد و عضو اتحادیۀ کلیساهای جهانیِ اصلاحشده است. همچنین، یک کلیسای آلمانیزبانِ اونجلیکال در تهران وجود دارد که پذیرای مسیحیان لوتری و رفرمیست است. اگرچه در ایران کلیسای منونایت حضور ندارد، اما با مؤسسۀ امام خمینی در قم گفتوگویی سازنده برقرار کرده است و در خدمات کمکرسانی پس از زلزلۀ سال ۱۹۹۰ نیز شرکت داشته است.