در کتاب مقدس، زمانها و شرایطی وجود دارند که در آنها بهنوعی احساس و عاطفهٔ خدا را تجربه میکنیم. گاه این عاطفه در وضعیت صلح نمایان میشود، و گاه در وضعیت جنگ. اما آنچه که هست، مواجهشدن با فضایی است که در آن مستقیماً از جانب خدا، یا توسط کلامش و یا بهواسطهٔ انبیا، با احساس خدا و عاطفهٔ او روبهرو میشویم
قائن بیرحمانه برادرش را میکشد! داستان این دو برادر را میتوانیم در فصل چهارم از کتاب پیدایش بیابیم. در این داستان، از همان ابتدا قائن خشمگین میشود. ما که ماجرا را تا به آخر میدانیم، میتوانیم جنایتی که در پس این خشمگینشدن وجود دارد را از همان ابتدا پیشبینی کنیم.
خدا به سراغ قائن میآید و آرام با او گفتگو میکند. مثل اینکه خدا میخواهد او دَرِ دلش را باز کند و بغضی را که لابد دارد بیرون بریزد. خدا با لحنی پدرانه و شفقتآمیز از او میپرسد که چرا خشمگین شده است؟ حتی از این بیشتر، خدا به حرکات او نیز توجه خاص میکند، آنجا که به او میگوید چرا سرش را به زیر افکنده است؟ (پیدایش ۴: ۶)
خدا در همان ابتدا از قائن میخواهد که نیکویی کند. سپس به او هشدار میدهد که اگر به سمت بدی برود، گناه در کمین او نشسته است تا بر او چیره شود. قائن اما به شفقت خدا در گفتگو با وی توجهی نمیکند و برادر بیگناهش را به قتل میرساند. خدا میخواهد که او را متوجه شرایط ناگوارش کند، اما او در مواجهه با بازخواست خدا در مورد قتل برادرش، با بیتفاوتی به خدا پاسخ میدهد و میگوید که مگر او نگهبان برادرش است که بداند او کجاست؟ قائن گناه دروغگفتن به خدا را نیز به گناه قاتلبودنش اضافه میکند.
خداوند او را متوجه گناهش میکند. نیز به او یادآور میشود که او ملعون است و از زمینی که برادرش را در آن کشته، طرد خواهد شد و بعد از این هر چه کار کند، دیگر زمین آنطور که میباید به وی برکت نخواهد داد. قائن میداند که به سبب این قتل کشته خواهد شد، پس به نزد خدا استغاثه میکند.
در اینجا اتفاق جالبی میافتد، خدا اعلام میکند که کسی اجازه ندارد قائن را بکشد. خدا بنابر مصلحت حکیمانه و رحمت خویش، نشانی بر قائن گذاشت تا هر که او را ببیند بهخاطر داشتن آن نشان، خون او را نریزد.
رحمت خدا همیشه وجود دارد. در عهد قدیم که از عیسی هنوز خبری نبود، رحمت خدا همواره انسانها را جستجو میکرد. هر چند که قائن سرانجام به گناه غلتید، اما خدا مرحلهبهمرحله به قائن توجه کرد، درست مثل یک دوست، مثل یک پدر. خدا دلسوزانه در ابتدا قائن را متوجه عواقب وخیم خشمش نمود، بعد که قائن مرتکب آن جنایت هولناک در حق برادرش شد، استغاثههای او را شنید و از کشتهشدن رهاییاش داد.
خدا اکنون نیز با ما از لابهلای سطرسطر کتاب مقدس حرف میزند. آنجا که خشمگین میشویم، درست پیش از آنکه مرتکب خطایی بزرگ شویم، همین داستان قائن جلوی ما قد عَلَم میکند و میگوید: «مرا نگاه کن، از سرنوشتم عبرت بگیر».
حال رحمت پدر آسمانی چقدر بیشتر در عهد جدید و صلیب مسیح، بر ما شفقت میکند؟ حقیقتاً که رحمت خدا بسیار عظیم است.