تعریف آرامش در مسیح
در موعظهها و تعالیمی که خادمین مسیحی بیان میکنند، بسیار میشنویم که میگویند چنانچه به مسیح ایمان بیاوریم، آرامش و شادی خواهیم یافت. گاه نیز برای انتقال این آرامش به شخص متقاضی، برای او دعا میکنند و بر او دست میگذارند. متقاضی نیز انتظار دارد با ایمان آوردن به مسیح و از طریق دعایی که برای او میشود، بهطور اتوماتیک و به ناگاه وجودش مالامال از آرامش و شادی شود. شاید تصور شود که روحالقدس در وجود شخص کاری انجام میدهد که بیشباهت به حالت نشئگی ناشی از مواد مخدر نیست، به این ترتیب که شخص در هر مشکل و مشقتی هم که باشد، بیاختیار به عالم خلسه فرو میرود و دیگر هیچ درد و رنجی را احساس نمیکند، و هیچ چیز تأثیری بر او نمیگذارد. همینطور هم وقتی که شخص ایماندار در اثر تحمل سختیها و مصائب طولانی، دچار اندوه و افسردگی میگردد و به آن آرامشی که انتظارش را داشت، نمیرسد، دچار این تفکر وسواسگونه میگردد که شاید ایمانش ضعیف شده یا گناهی در زندگیاش وجود دارد.
به منظور پرهیز از چنین برداشتهایی، بسیار مهم است که کلام خدا را بررسی کنیم تا دریابیم آرامشی که مسیح عنایت میفرماید چیست و چگونه به دست میآید. این گفتههای خادمین کاملاً درست است که مسیح به شخص ایماندار آرامش عطا میفرماید، آرامش حتی در مشقات و تنگیها. اما باید بدانیم این آرامش دقیقاً چه هست و چه نیست، و اینکه چگونه چنین آرامشی میتواند در همه اوضاع و شرایط، بر ذهن و دل ما حکمفرما باشد.
آرامش نشئه بودن نیست
آرامش این نیست که حالت نشئه بودن داشته باشیم، بهطوری که هرچه در اطرافمان اتفاق بیفتد، تأثیری بر روح و ذهن ما نداشته باشد. زندگی صفحهای سیاه و سفید نیست؛ زندگی بسیار پیچیده و دشوار است و طبعاً بر روح و روان ما تأثیر میگذارد. نمیتوانیم انتظار داشته باشیم که مشکلات زندگی خودمان، یا فجایعی که در دنیای ما رخ میدهد، اثری بر ما نداشته باشند. برای مثال، پولس رسول بهخاطر بیایمانی همکیشان یهودی خود رنج میبرد. او میفرماید: «در مسیح راست میگویم، نه دروغ، و وجدانم بهواسطۀ روحالقدس مرا گواه است که در قلب خود دردی جانکاه و اندوهی همیشگی دارم. زیرا آرزو میداشتم خود در راه برادرانم، یعنی آنان که همنژاد منند، ملعون شوم و از مسیح محروم گردم» (رومیان ۹:۱-۲). در جای دیگر نیز پس از اشاره به مشقاتی که در راه انتشار پیام انجیل متحمل شده، میافزاید: «افزون بر همۀ اینها، بار نگرانی برای همۀ کلیساهاست که هر روزه بر دوشم سنگینی میکند. کیست که ضعیف شود و من ضعیف نشوم؟ کیست که بلغزد و من نسوزم؟» (دوم قرنتیان ۱۱:۲۸-۲۹) و از همه روشنتر، پولس درست در همان رسالهای که ایمانداران را تشویق میکند که «همیشه در خداوند شاد باشند» (فیلیپیان ۴:۴)، به غم خود اشاره میکند. مدتی پیش از نوشتن این نامه، همکارش، اِپافرودیتوس، بیمار و مُشرف به مرگ شده بود، و اینک دربارۀ وی و خودش چنین مینویسد: «بهراستی که بیمار و حتی در آستانۀ مرگ بود. اما خدا بر او رحم کرد، و نه تنها بر او، بلکه بر من نیز، تا غمی بر غمهایم افزوده نشود. پس میخواهم او را هرچه زودتر بفرستم، تا دیگر بار، با دیدنش شادمان شوید و از غم من نیز کاسته شود» (فیلیپیان ۲:۲۷-۲۸). اگر ما در مسیح آرامش مییابیم، چرا پولس دربارۀ «غمی بر غمهایش» سخن میگوید؟ و اینک از همه مهمتر، چرا مسیح فرمود: «خوشا به حال ماتمیان، زیرا آنان تسلی خواهند یافت» (متی ۵:۴)، البته با توجه به اینکه مسیح این سخنان را خطاب به بیایمانان نفرمود؛ بلکه به شاگردان خودش که پیش از آن، ایمان آورده بودند (متی ۵:۱-۲؛ «آنگاه شاگردانش نزد او آمدند و او به تعلیم دادنشان آغاز کرد…»)، همۀ این آیات باید ما را به فکر فرو ببرند تا بیشتر به موضوع بیندیشیم.
آرامش بیخیالی نیست
آرامش به این معنا نیست که نسبت به مسائل زندگی خودمان و مشکلات اطرافیان خود و جهان پیرامون خود بیتفاوت یا «بیخیال» باشیم. در قسمت قبل، دیدیم که پولس چطور از وضعیت روحانی ایمانداران یا بیایمانی همنژادان یهودی خود «دردی جانگاه و اندوهی همیشگی» داشت. همچنین، وقتی مسیح فرمود: «خوشا به حال ماتمیان، زیرا آنان تسلی خواهند یافت» (متی ۵:۴)، در واقع به آن نوع «ماتم» که در اثر پیبردن به عمق گناهکار بودن خود، و نیز آگاهی از اوضاع هراسانگیز دنیای سقوط کرده رخ میدهد، اشاره میکرد. این نوع «ماتم»، طبق فرمودۀ پولس رسول به توبه میانجامد. او میفرماید: «اندوهی که برای خدا باشد، موجب توبه میشود، که به نجات میانجامد و پشیمانی ندارد. اما اندوهی که برای دنیاست، مرگ به بار میآورد» (دوم قرنتیان ۷:۱۰). پس مراقب باشیم در خصوص آرامش در مسیح، برداشتها و تصورات خلاف واقع و فراتر از کلام خدا نداشته باشیم.