آرامش یک احساس عملی و واقعی است که پایدار میماند
آرامش گرچه یک احساس است، اما احساسی است واقعی و عملی. آرامش یک «اتفاق» است که در وجود ما رخ میدهد و پایدار میماند. این احساس در تلاطمات زندگی کماکان حکمفرما باقی میماند. به فرمودۀ پولس رسول، «آرامش خدا که فراتر از تمامی عقل است، دلها و ذهنهایتان را در مسیح عیسی محفوظ نگاه خواهد داشت» (فیلیپیان ۴:۷).
آرامش تلقین نیست
آرامش در مسیح نه تلقین است و نه در اثر تلقین به دست میآید. در هیچجا در کتاب مقدس نیامده که این آرامش در اثر دست گذاشتن خادمین بر سر ایمانداران و دعای ایشان حاصل میگردد. البته کار بسیار درستی است که از خادمین بخواهیم دعا کنند تا آرامش مسیح را دریافت کنیم، یا خودمان برای این امر دعا کنیم، اما این کار به تنهایی نتیجهبخش نیست و کافی نخواهد بود. حال، با تمام این اوصاف، خواهید پرسید که این آرامش چیست و چگونه به دست میآید؟ اکنون به بحث دربارۀ این موضوع خواهیم پرداخت.
آرامش مسیح چگونه به دست میآید
همانطور که گفتیم، آرامش در مسیح یک احساس است، اما احساسی واقعی و عملی. ولی منظور از «واقعی و عملی» چیست؟ به منظور توضیح آن، میتوانیم مثالی بیاوریم. تصور کنید در منطقهای هستید که خطر تهدیدتان میکند. هر لحظه منتظرید که اتفاق بدی برایتان بیفتد، یک اتفاق واقعی و عملی. اما درست در همان لحظات، شخصی نزدتان میآید که به توانایی و قدرت حفاظت کنندۀ او اطمینان و یقین دارید، اطمینانی که بر پایۀ تجربیات گذشتهتان استوار است و طبق این تجربیات، یقین دارید او این قدرت را دارد که از شما در مقابل خطرات محافظت کند. او به شما پیشنهاد میکند که به او تکیه و اعتماد کنید. شما نیز با شادی، پیشنهاد او را میپذیرید. از این لحظه به بعد، بر اساس دانستهها و تجربیات گذشتۀ خود، یک احساس «عملی و واقعی» به شما دست میدهد، احساس «امنیت» واقعی و عملی. این احساس هیچ ارتباطی با تلقین و احساسات درونی و بیاساس ندارد. کسی این محافظت را به شما «پیشنهاد میکند»، و شما نیز پیشنهاد او را «میپذیرید»، به او «تکیه میکنید» و آسودهخیال میشوید. میدانید که آن شخص «قادر است» از شما محافظت کند، حتی درست در همان لحظه که خطر بر شما هجوم میآورد.
آرامش مسیح نتیجۀ توکل به اوست
به این ترتیب، همانطور که قبلاً گفتیم، این آرامش فقط در اثر دعا حاصل نمیگردد. این آرامش نتیجۀ «ایمان» است، ایمان به معنی «اطمینان داشتن» یا «اعتماد کردن» به کسی که به تواناییاش باور داریم، چون قبلاً توانایی و قدرت او را تجربه کردهایم.
آرامش مسیح، در اثر برخورداری از یک پشتیبان نیرومند به دست میآید. نتیجۀ برخورداری از یک «تکیهگاه مطمئن» است. نتیجۀ «توکل» است. همۀ ما وقتی خردسال بودیم، نگرانی و دغدغۀ این را نداشتیم که پدرمان از کجا پول به دست میآورد تا خوراک روزانۀ ما را تأمین کند. ما به پدر یا مادرمان «تکیه» میکردیم، به آنها «توکل» میکردیم، به آنها اطمینان و اعتماد داشتیم. میدانستیم که ایشان «کاری خواهند کرد» تا نیازهایمان را به نحوی از انحاء تأمین کنند. یا وقتی با والدین خود به جایی شلوغ و پر ازدحام میرفتیم، نگران گم شدن خود نبودیم. کافی بود دستمان را در دست والدینمان بگذاریم. بقیۀ کار را آنها انجام میدادند. یا بعضی از ما، در کودکی، از یک بلندی خود را به پایین میانداختیم، چون میدیدیم که پدر یا مادرمان، کمی پایینتر، آغوش خود را گشودهاند تا ما را در هوا بگیرند. به این امر «اطمینان» داشتیم. هیچ شکی به خودمان راه نمیدادیم. ایشان نیز هیچگاه ما را ناامید نمیکردند. خداوندگار ما، عیسای مسیح نیز همین اطمینان را به ما بخشیده است. خطرات ما را تهدید میکنند، اما یقین داریم کسی آنجا هست که آغوش خود را گشوده تا ما را «در هوا» بگیرد و ما با سر و صورت، به زمین نخوریم. او ما را مأیوس و سرافکنده نمیسازد. مزمور نگار این حقیقت را بارها ذکر کرده است؛ میفرماید: «بر تو پدران ما توکل کردند، آری بر تو توکل کردند و ایشان را رهایی بخشیدی. نزد تو فریاد برآوردند و خلاصی یافتند؛ بر تو توکل کردند و شرمنده نگشتند» (مزمور ۲۲:۴-۵).
در این مورد، بهترین تأیید را میتوانیم در ماجرای توفان دریا، در زمان عیسای مسیح بیابیم. عیسی سوار قایق ماهیگیری شاگردانش شد تا از یک سمتِ دریاچۀ جلیل به سمت دیگر برود. او در انتهای قایق، به خواب رفت. در وسط دریاچه، توفان سهمگینی در گرفت، اما عیسی کماکان در خواب بود. چیزی نمانده بود که قایق غرق شود. شاگردان سراسیمه به سوی عیسی رفتند و او را بیدار کرده، گفتند: «استاد، تو را باکی نیست که غرق شویم؟» عیسی برخاست و توفان را فرو نشاند. سپس رو به شاگردانش کرد و فرمود: «چرا این چنین ترسانید؟ آیا هنوز ایمان ندارید؟» منظور عیسی از «ایمان»، همان «توکل»، «تکیهکردن» و «اعتماد» به او نیز بوده است. به بیانی دیگر، شاگردان بر اساس تجربه و شناختی که از عیسی به دست آورده بودند، میبایست این «اطمینان» و «یقین» را میداشتند که قایق ایشان تا زمانی که عیسی «در» آن حضور داشت، محال بود غرق شود (مرقس ۴:۳۵-۴۱). توفان یا هیچ پدیدۀ دیگری، قادر نبود قایقی را که عیسی در آن بود غرق کند. امروزه زندگی هر ایمانداری همچون آن «قایق» است. اگر عیسی در قایق زندگی ما حضور داشته باشد، این قایق غرق نخواهد شد. پس قایق ما در «توفانهای زندگی» چه خواهد شد؟ نمیدانم! اما میدانم که «غرق» نخواهد شد. آیا عیسی در قایق زندگی شما حضور دارد؟ اگر دارد، غرق نخواهید شد و از بین نخواهید رفت. بالاخره اتفاقی خواهد افتاد که رهایی بیابید! نباید «ترسان» باشیم! عیسی کاری خواهد کرد. چه کاری؟ من نمیدانم، اما حتماً کاری خواهد کرد تا ما غرق نشویم. این یعنی آرامش در مسیح! یعنی اطمینان و یقین به اینکه او بالاخره برایمان کاری خواهد کرد!
- آیا تا به حال در توفانهای زندگی، حضور و آرامش مسیح را تجربه کردهاید؟ میتوانید آنها را به یاد آورید؟ خدا شما را چگونه یاری داد؟
- فکر میکنید انجام چه عملی باعث ایجاد این آرامش شده است؟ «بخشیدن»، یکی از عوامل وجود آرامش است. اما بخشایش چگونه میتواند به ما آرامش بدهد؟ این همان موضوعی است که در قسمت بعدی این مقاله، به آن خواهیم پرداخت.