نمیتوانیم بهآسانی بپذیریم که خدا ممکن است بخواهد از افردای که دوستشان نمیداریم و از رویدادهایی که برایمان خوشایند نیستند، استفاده کند تا به ما درسی بدهد و به شخصیتمان شکل ببخشد- گرچه ممکن است از طریق بازنگری و بازاندیشی، تشخیص دهیم او چگونه بهواسطهٔ این عوامل و با وجود مقاومتمان، «برای خیریت» عمل کرده است (رومیان ۸:۲۸).
صدقیا نمیدانست که آیا ارمیا را همچون یک نبی راستین بپذیرد و به او ارج بنهد یا نه. اکنون که پیام ارمیا تا این حد مورد انزجار اطرافیان پادشاه قرار گرفته بود، وی دچار دودلی شد و اجازه داد که ایشان برضد او دستبهکار شوند. در کل، صدقیا شخصی سستعنصر بود.
با همهٔ این اوصاف، پذیرش پیام ارمیا بیشک بسیار دشوار بود: این پیام که خدا قصد داشت بهواسطهٔ پیروزی کلدانیان عمل کند، ازاینرو، اهالی اورشلیم میبایست تسلیم ایشان شوند. این امر از نظر اعیان و اشراف چیزی کمتر از خیانت نبود و به همین دلیل، ارمیا را به مرگ تهدید کردند. پادشاهِ ضعیفالنفس به ایشان اجازه داد تا او را بدون آب و غذا محبوس کنند.
اما شخصی شجاعتر از ایشان نیز یافت میشد- شخصی غریبه (حبشی) و خواجهٔ حرمسرا که به همین دلیل، بهطور مضاعف مورد تحقیر قرار داشت. او به پادشاه دسترسی داشت، و به خود جرأت داد تا او را بر سر موضوع ارمیا به چالش بگیرد. پادشاه دور از چشم اعیان و اشراف، بهاندازهٔ کافی شهامت پیدا کرد تا عِبِدمِلِک را بفرستد و ارمیا را از مرگی محتمل رهایی دهد.
توانایی خدا در استفاده از افراد شکستخورده و مطرود، و عملکردن از طریق شرایط ناخوشایند، همیشه آن چیزی نیست که انتظار داشته باشیم یا بخواهیم. دعا کنیم که حتی در ضعیفترین لحظات زندگیمان، از چشمانی برای دیدن، گوشهایی برای شنیدن و عزمی راسخ برای اقدام برخوردار باشیم.