چرا باید از فقیران دستگیری کنیم؟ این آیات فراموشنشدنی با نسخهای از داستانی قدیمی و فولکلوریک آغاز میگردد، داستانی دربارۀ وارونهشدن تقدیر انسان در زندگی بعد از مرگ. این داستان تحققبخش برکات و لعنتهایی است که عیسی اعلان فرمود و آن اعتقاد الهیاتی را باطل میکند که بر اساس آن، ثروت نشانۀ روشن لطف الهی است- اعتقادی که بسیاری از یهودیان، و برخی از مسیحیان امروزه به آن پایبندند.
آنچه واضح است، اینست که آن مرد ثروتمند از ثروت خود برای کمک به همنوع خود استفاده نکرده بود، همنوعی سخت گرسنه وبیمار. او که عمیقاً شوکه شده بود که در عذاب «هادِس» (عالم مردگان) بهشدت احساس تشنگی میکرد، ناامیدانه آرزو داشت که برادرانش را از چنین سرنوشتی نجات دهد.
بخش دوم این داستان چرخشی تحریککننده به خود میگیرد، چرا که ابراهیم تصورات آن مرد ثروتمند را در خصوص انگیزههای انسان باطل میسازد. اگر وجدان افراد کامیاب در برابر تعالیم کتابمقدس در زمینۀ تکالیف ایشان در قبال فقیران سخت میشود، دراثر هشدار دربارۀ آتش جهنم نرم نخواهد شد- و نه حتی در اثر زندهشدن معجزهآسای یکی از مردگان. آگاهی از عدالت خدا و شفقت او، بههمراه قدرت بالقوۀ آن در جهت پریشان ساختن و دگرگون کردن ما را باید طبق معیارهای خودش بپذیریم. عیسی که تورات و نوشتههای انبیا را تحقق میبخشید، از ما میخواهد که از ورطۀ خودمحوری بیرون بیاییم، و ما را فرا میخواند تا به نیازهای بشریت توجه نشان دهیم، چرا که این را محبت ایجاب میکند.