نان روزانه

کلام امروز: لوقا ۹:‏۵۱ تا آخر | مطالعهٔ کتاب مقدس: مزمور ۷۷:‏۱-‏۲ و ۱۱ تا آخرغلاطیان ۵:‏۱ و ۱۳-‏۲۵اول پادشاهان ۲:‏۱-‏۲ و ۶-‏۱۴

آیات مربوط به قرائت امروز با ابهت و صلابت خاصی آغاز می‌گردند. عزیمت عیسی به اورشلیم بیانگر لحظه‌ای است که تعهدی دشوار را مطالبه می‌کند. او از تقدیر خود آگاه بود، اما هنوز می‌بایست به‌سوی آن گام بر می‌داشت. آنانی که او را در این مرحله از خدمتش رد کردند، نشانهٔ رد‌کردن و پس‌زدن عظیمی بودند که پیش‌رو قرار داشت.
با رهسپار‌شدن عیسی به اورشلیم، تقدیر بسیاری از افراد به نمایش درآمد. شایان توجه است که عیسی نسبت به آنانی که مدعی شاگردی او بودند و سرو‌صداهای درست را ایجاد می‌کردند، سخت‌گیرتر بود تا نسبت به سامریانی که میهمان‌نوازی خود را از او دریغ کردند. رد‌کردن عیسی قابل بخشایش است، اما پذیرش او به شکلی ولرم یا ریاکارانه آزاردهنده، چرا که چنین شخصی ماهیت غایی دعوت عیسی را درست درک نکرده است.

عیسی در راه اورشلیم، طریقی سهل و آسان را وعده نداد. طریقی که ما مسیحیان فراخوانده شده‌ایم بپیماییم، همیشه «راه صلیب» است. این بی‌نهایت چالش‌برانگیز است، خصوصاً برای آن دسته از ما که برای سال‌هایی طولانی، یا در طول تمام عمرمان، مسیحی بوده‌ایم. ممکن است ایمان خود را چنان خوب وارد شخصیت و سبک زندگی‌مان کرده باشیم که دیگر از مطالبات و مقتضیات مفرط آن شوکه نمی‌شویم. انتظار داریم زندگی روحانی‌مان صلح و صفا و آرامش به‌همراه بیاورد، اما این نباید آرامشی دروغین مبتنی بر رضایت از خویشتن باشد. پادشاهی و ملکوت خدا چیزی بیش از این مطالبه می‌کند.

مطالعهٔ کتاب مقدس

لوقا ۹:‏۵۱ تا آخر

چون زمان صعود عیسی به آسمان نزدیک می‌شد، با عزمی راسخ رو به سوی اورشلیم نهاد. پس پیشاپیش خود فرستادگانی اعزام داشت که به یکی از دهکده‌های سامِریان رفتند تا برای او تدارک ببینند. چون شاگردان او، یعقوب و یوحنا، این را دیدند، گفتند: «ای سرور ما، آیا می‌خواهی بگوییم آتش از آسمان نازل شود و همۀ آنها را نابود کند [چنانکه ایلیا کرد]؟» امّا عیسی روی گردانده، توبیخشان کرد. [و گفت: «شما نمی‌دانید از کدام روح هستید! زیرا پسر انسان نیامده تا جان مردم را هلاک کند بلکه تا نجات بخشد.»] سپس به دهکده‌ای دیگر رفتند. در راه، شخصی به عیسی گفت: «هر‌جا بروی، تو را پیروی خواهم کرد.» عیسی پاسخ داد: «روباهان را لانه‌هاست و مرغان هوا را آشیانه‌ها، امّا پسر انسان را جای سر نهادن نیست.» عیسی به شخصی دیگر گفت: «مرا پیروی کن.» امّا او پاسخ داد: «سرورم، نخست رخصت ده تا بروم و پدر خود را به خاک بسپارم.» عیسی به او گفت: «بگذار مردگان، مردگانِ خود را به خاک بسپارند؛ تو برو و به پادشاهی خدا موعظه کن.» دیگری گفت: «سرورم، تو را پیروی خواهم کرد، امّا نخست رخصت ده تا بازگردم و اهل خانۀ خود را وداع گویم.» عیسی در پاسخ گفت: «کسی که دست به شخم‌زنی ببرد و به عقب بنگرد، شایستۀ پادشاهی خدا نباشد.»

مزمور ۷۷:‏۱-‏۲ و ۱۱ تا آخر

آواز من به سوی خداست، و فریاد برمی‌آورم؛ آواز من به سوی خداست، و او به من گوش فرا خواهد داد! در روز تنگی خویش خداوندگار را می‌جویم؛ شبانگاه دست من دراز شده، بازکشیده نمی‌شود، و جانم از تسلی پذیرفتن ابا می‌کند... کارهای خداوند را یاد خواهم کرد؛ آری، عجایب تو را که از قدیم است، به یاد خواهم آورد. در تمامی کارهای تو تأمل خواهم کرد و به اعمال تو خواهم اندیشید. خدایا، طریق تو در قدوسیت است. کیست خدای بزرگ همچون خدای ما؟ تو خدایی هستی که کارهای عجیب می‌کنی؛ تو قدرت خویش را در میان قومها معروف گردانیده‌ای. به بازوی خود قوم خویش را رهانیدی، فرزندان یعقوب و یوسف را. سِلاه ابرها آب ریختند و آسمانها غرّش کردند؛ و تیرهای تو به هر سو روان شدند! خدایا، آبها تو را دیدند؛ آبها تو را دیدند و به تلاطم درآمدند؛ و ژرفناها به لرزه افتادند. صدای رعدِ تو در گردباد بود، و آذرخشِ تو جهان را روشن ساخت؛ زمین لرزید و به جنبش درآمد. مسیر تو از میان دریا بود، و راهت از میان آبهای عظیم، ولی جای پایت دیده نمی‌شد. تو قوم خویش را چون گله رهبری کردی، به دست موسی و هارون.

غلاطیان ۵:‏۱ و ۱۳-‏۲۵

مسیح ما را آزاد کرد تا آزاد باشیم. پس استوار بایستید و خود را بار دیگر گرفتار یوغ بندگی مسازید. ای برادران، شما به آزادی فرا خوانده شده‌اید، امّا آزادی خود را فرصتی برای ارضای نَفْس مسازید، بلکه با محبت، یکدیگر را خدمت کنید. زیرا تمام شریعت در یک حکم خلاصه می‌شود و آن اینکه «همسایه‌ات را همچون خویشتن محبت کن.» ولی اگر به گزیدن و دریدن یکدیگر ادامه دهید، مواظب باشید که به دست یکدیگر از میان نروید. امّا می‌گویم به روح رفتار کنید که تمایلات نَفْس را به جا نخواهید آورد. زیرا تمایلات نَفْس برخلاف روح است و تمایلات روح برخلاف نَفْس؛ و این دو بر ضد هم‌اند، به گونه‌ای که دیگر نمی‌توانید هرآنچه را که می‌خواهید، به جا آورید. امّا اگر از روح هدایت شوید، دیگر زیر شریعت نخواهید بود. اعمال نَفْس روشن است: بی‌عفتی، ناپاکی، و هرزگی؛ بت‌پرستی و جادوگری؛ دشمنی، ستیزه‌جویی، رشک، خشم؛ جاه‌طلبی، نفاق، دسته‌بندی، حسد؛ مستی، عیاشی و مانند اینها. چنانکه پیشتر به شما هشدار دادم، باز می‌گویم که کنندگان چنین کارها پادشاهی خدا را به میراث نخواهند برد. امّا ثمرۀ روح، محبت، شادی، آرامش، صبر، مهربانی، نیکویی، وفاداری، فروتنی و خویشتنداری است. هیچ شریعتی مخالف اینها نیست. آنان که به مسیحْ عیسی تعلّق دارند، نَفْس را با همۀ هوسها و تمایلاتش بر صلیب کشیده‌اند. اگر به روح زیست می‌کنیم، به روح نیز رفتار کنیم.

اول پادشاهان ۲:‏۱-‏۲ و ۶-‏۱۴

و چون زمان مرگ داوود نزدیک می‌شد، پسر خود سلیمان را امر فرموده، گفت: «من به راه تمامی اهل زمین می‌روم، پس قوی و دلیر باش، پس مطابق حکمت خود رفتار کن، اما مگذار موی سپیدش در آرامش به گور فرو رود. اما بر پسران بَرزِلّاییِ جِلعادی احسان کن و بگذار از کسانی باشند که بر سفرۀ تو نان می‌خورند. زیرا هنگامی که از برادرت اَبشالوم می‌گریختم، آنان نیز در حق من چنین کردند. و اینک شِمعی پسر جیرایِ بِنیامینی، اهل بَحوریم، نیز نزد توست. او همان است که در روزی که به مَحَنایِم می‌رفتم، مرا سخت نفرین کرد. اما چون به استقبال من به اردن آمد، برایش به خداوند سوگند یاد کردم که: ”تو را به شمشیر نخواهم کشت.“ پس اکنون تو او را بی‌گناه مشمار. تو مردی حکیم هستی و می‌دانی با او چه باید کرد. موی سپیدش را خون‌آلود به گور بفرست.» آنگاه داوود با پدران خود آرمید و او را در شهر داوود به خاک سپردند. او چهل سال بر اسرائیل پادشاهی کرد؛ هفت سال در حِبرون و سی و سه سال در اورشلیم. پس سلیمان بر تخت پدرش داوود بنشست و سلطنتش بسیار استوار شد. آنگاه اَدونیا پسر حَجّیت نزد بَتشِبَع مادر سلیمان آمد. بَتشِبَع از او پرسید: «آیا در صلح و صفا آمده‌ای؟» پاسخ داد: «آری، در صلح و صفا آمده‌ام.» و افزود: «سخنی با تو دارم.» بَتشِبَع گفت: «بگو.»

مطالب جدید

دیدگاه شما در مورد این مطلب:
این دیدگاه به‌طور خصوصی برای ما فرستاده می‌شود. بنابراین، مشخصات شما «کاملاً» محفوظ است.