نان روزانه

کلام امروز: یوحنا ۱:۱۷ | مطالعهٔ کتاب مقدس: یوحنا ۱۷

نیایش خداوند

«پس از این سخنان، عیسی به آسمان نگریست و گفت: پدر، ساعت رسیده است. پسرت را جلال ده تا پسرت نیز تو را جلال دهد.»  یوحنا ۱:۱۷

خطابه طولانی عیسی که در باب ۱۳ آغاز گردیده، با نیایش وی به اوج خود رسیده و بعد به پایان می‌رسد. زیبایی شاعرانه این نیایش، پیوسته در طول تاریخ سبب حیرت بسیاری از متفکرین مسیحی بوده است.

در دعای خداوند عیسی مسیح سه موضوع مستتر است. نخست به جهت جلال از پدر درخواست می‌کند «پسرت را جلال ده تا پسرت نیز تو را جلال دهد» (یوحنا ۱:۱۷) دوم برای شاگردان خویش دعا می‌کند. «درخواست من برای آنهاست؛ من نه برای دنیا بلکه برای آنهایی درخواست می‌کنم که تو به من بخشیده‌ای، زیرا از آن تو هستند.» (یوحنا ۱۷: ۹)  و در نهایت برای آنهایی که بر طبق شهادت شاگردان به او ایمان می‌آورند؛ «درخواست من تنها برای آنها نیست، بلکه همچنین برای کسانی است که به واسطه پیام آنها به من ایمان خواهند آورد.» (یوحنا ۱۷: ۲۰)

بسیار از متفکرین مسیحی پیشنهاد کرده‌اند برای درک بهتر این دعا می‌بایست آن را در بستر بزرگتر خطبه وداع عیسی بررسی کرد. گویی این نیایش همچون اختتامیهٔ باشکوه یک سمفونی است که مخاطب را مجذوب می‌کند.

ساختار این نیایش شگفت‌انگیز بر پایهٔ “تو” و “من” بنا شده است که در این نیایش پیوسته تکرار می‌شود؛ گویی “تو” و “من”، در یک واحد “ما” متحد می‌گردند: « همانگونه که تو ای پدر در من هستی و من در تو، چنان کن که آنها نیز در ما باشند تا جهان ایمان آورد که تو مرا فرستاده‌ای.» (یوحنا ۱۷: ۲۱) اما این نیایش باشکوه به طرز اعجاب‌آوری در “ما” متوقف نمی‌شود، بلکه آغوش گشوده تا همه جهان را به سوی خویش دعوت کرده و در‌بر‌گیرد.

عیسی در محبت کامل، نه تنها شاگردان خویش، بلکه تمامی کسانی که بر اساس شهادت شاگردان به او ایمان دارند را به صمیمیت با خود و پدر فرا می‌خواند. «من در آنان و تو در من. چنان کن که آنان نیز کاملا یک گردند تا جهان بداند که تو مرا فرستاده‌ای، و ایشان را همان‌گونه دوست داشتی که مرا دوست داشتی.» (یوحنا ۲۳:۱۷)

مطالعهٔ کتاب مقدس

یوحنا ۱:۱۷

«پس از این سخنان، عیسی به آسمان نگریست و گفت: پدر، ساعت رسیده است. پسرت را جلال ده تا پسرت نیز تو را جلال دهد.»

یوحنا ۱۷

دعای عیسی برای خود
۱پس از این سخنان، عیسی به آسمان نگریست و گفت: «پدر، ساعت رسیده است. پسرت را جلال ده تا پسرت نیز تو را جلال دهد. ۲زیرا او را بر هر بشری قدرت داده‌ای تا به همۀ آنان که به او عطا کرده‌ای، حیات جاویدان بخشد. ۳و این است حیات جاویدان، که تو را، تنها خدای حقیقی، و عیسی مسیح را که فرستاده‌ای، بشناسند. ۴من کاری را که به من سپردی، به کمال رساندم، و این‌گونه تو را بر روی زمین جلال دادم. ۵پس اکنون ای پدر، تو نیز مرا در حضور خویش جلال ده، به همان جلالی که پیش از آغاز جهان نزد تو داشتم.
دعای عیسی برای شاگردان
۶«من نام تو را بر آنان که از جهانیان به من بخشیدی، آشکار ساختم. از آنِ تو بودند و تو ایشان را به من بخشیدی، و کلامت را نگاه داشتند. ۷اکنون دریافته‌اند که هرآنچه به من بخشیده‌ای، براستی از جانب توست. ۸زیرا کلامی را که به من سپردی، بدیشان سپردم، و ایشان آن را پذیرفتند و به‌یقین دانستند که از نزد تو آمده‌ام، و ایمان آوردند که تو مرا فرستاده‌ای. ۹درخواست من برای آنهاست؛ من نه برای دنیا بلکه برای آنهایی درخواست می‌کنم که تو به من بخشیده‌ای، زیرا از آنِ تو هستند. ۱۰هرآنچه از آنِ من است، از آنِ توست و هرآنچه از آنِ توست، از آنِ من است؛ و در ایشان جلال یافته‌ام. ۱۱بیش از این در جهان نمی‌مانم، امّا آنها هنوز در جهانند؛ من نزد تو می‌آیم. ای پدرِ قدّوس، آنان را به قدرت نام خود که به من بخشیده‌ای حفظ کن، تا یک باشند، چنانکه ما هستیم. ۱۲من آنها را تا زمانی که با ایشان بودم، حفظ کردم، و از آنها به قدرت نام تو که به من بخشیده‌ای، محافظت نمودم. هیچ‌یک از ایشان هلاک نشد، جز فرزند هلاکت، تا گفتۀ کتب مقدّس به حقیقت پیوندد. ۱۳امّا حال نزد تو می‌آیم، و این سخنان را زمانی می‌گویم که هنوز در جهانم، تا شادی مرا در خود به کمال داشته باشند. ۱۴من کلام تو را به ایشان دادم، امّا دنیا از ایشان نفرت داشت، زیرا به دنیا تعلّق ندارند، چنانکه من تعلّق ندارم. ۱۵درخواست من این نیست که آنها را از این دنیا ببری، بلکه می‌خواهم از آن شَرور حفظشان کنی. ۱۶آنها به این دنیا تعلّق ندارند، چنانکه من نیز تعلّق ندارم. ۱۷آنان را در حقیقت تقدیس کن؛ کلام تو حقیقت است. ۱۸همان‌گونه که تو مرا به جهان فرستادی، من نیز آنان را به جهان فرستاده‌ام. ۱۹من خویشتن را به‌خاطر ایشان تقدیس می‌کنم، تا ایشان نیز به حقیقت تقدیس شوند.
دعای عیسی برای همۀ پیروانش
۲۰«درخواست من تنها برای آنها نیست، بلکه همچنین برای کسانی است که به واسطۀ پیام آنها به من ایمان خواهند آورد، ۲۱تا همه یک باشند، همان‌گونه که تو ای پدر در من هستی و من در تو. چنان کن که آنها نیز در ما باشند، تا جهان ایمان آورد که تو مرا فرستاده‌ای. ۲۲و من جلالی را که به من بخشیدی، بدیشان بخشیدم تا یک گردند، چنانکه ما یک هستیم؛ ۲۳من در آنان و تو در من. چنان کن که آنان نیز کاملاً یک گردند تا جهان بداند که تو مرا فرستاده‌ای، و ایشان را همان‌گونه دوست داشتی که مرا دوست داشتی. ۲۴ای پدر، می‌خواهم آنها که به من بخشیده‌ای با من باشند، همان‌جا که من هستم، تا جلال مرا بنگرند، جلالی که تو به من بخشیده‌ای؛ زیرا پیش از آغاز جهان مرا دوست می‌داشتی.
۲۵«ای پدرِ عادل، دنیا تو را نمی‌شناسد، امّا من تو را می‌شناسم، و اینها دانسته‌اند که تو مرا فرستاده‌ای. ۲۶من نام تو را به آنها شناساندم و خواهم شناساند، تا محبتی که تو به من داشته‌ای، در آنها نیز باشد و من نیز در آنها باشم.»

مطالب جدید

دیدگاه شما در مورد این مطلب:
این دیدگاه به‌طور خصوصی برای ما فرستاده می‌شود. بنابراین، مشخصات شما «کاملاً» محفوظ است.