نان روزانه

کلام امروز: خروج ۲‏:‏۲۳-‏۳‏:‏۲۰ | مطالعهٔ کتاب مقدس: مزمور ۵۴مزمور ۷۹عبرانیان ۹‏:‏۱۵ تا آخر

این خدا کیست که نسبت به وعده‌های خود امین است؟ موسی فکر می‌کرد که اگر قرار باشد ایمان بیاورد، باید پاسخ این سؤال را بداند. او نام خدا را طلب کرد. پاسخ خدا نیز بی‌نهایت مبهم است. با وجود تمام تلاش‌های محققان، ما هنوز هم آن‌طور که باید، معنای «هستم، آنکه هستم» را نمی‌دانیم. همین‌طور، زمان افعال در زبان عبری هم کمک زیادی به این مسئله نمی‌کنند. آیا این عبارت را می‌توان به شکل «من خواهم بود، آنکه خواهم بود» یا «هستم، آنکه خواهم بود» ترجمه کرد؟
موسی باید دقیق‌تر گوش می‌کرد. سه بار به او گفته شد که خدا کیست: «خدای ابراهیم، خدای اسحاق و یعقوب». دیگر خدایان، هر یک نامی بر خود داشتند، مانند: خدایان کوچک‌تر، یا اعضای خانواده‌های یزدانی. اما خدای اسرائیل، برای شناخته‌شدن نیاز به نام ندارد. او با چیزی بسیار پویاتر تعریف می‌شود. چرا که مدت‌هاست در زندگی اجداد عبرانیان در کار بوده است. او به آنان وعده‌هایی داده و به مصائب‌شان توجه کرده بود. او آماده بود تا وارد عمل شود. او سختی‌های آنان را موشکافی کرده بود و نبیِ خود را برگزیده و آماده کرده و پیامش را به وی داده بود. یک سرزمین، منتظر بود.

پس افعال گذشته، حال یا آینده در مورد او تفاوتی ندارند. این خدا، همان کسی است که در تمام زمان‌ها خداست. پس از آن بود که قوم اسرائیل او را یهوه خواندند، اما بعدها با جایگزین‌کردن کلمۀ «خداوند»، از به‌زبان‌آوردن این نام امتناع ورزیدند. او نام، تمثال تراشیده یا هیچ‌چیز ثابت دیگری ندارد، بلکه همچون نیرویی پویا و در حرکت، در زندگی اسرائیل و قوم خود برای تمام زمان‌هاست.

دعای امروز

ای خداوند رحمت‌ها،
تو از مشکلات ما برای خدمت به تو آگاهی:
زمانی که گناه، زندگی ما را فاسد کند
و بر قلب ما سایه بیفکند،
به یاری‌مان بیا و ما را دوباره به‌سوی خود، بگردان؛
در نام خداوندمان عیسای مسیح.

مطالعهٔ کتاب مقدس

خروج ۲‏:‏۲۳-‏۳‏:‏۲۰

پس از روزهای بسیار، پادشاه مصر مرد. بنی‌اسرائیل زیر بندگی ناله سر داده، فریاد برآوردند و فریاد التماس ایشان به سبب بندگی به درگاه خدا رسید. خدا نالۀ ایشان را شنید و خدا عهد خود را با ابراهیم، اسحاق و یعقوب به یاد آورد. و خدا بر بنی‌اسرائیل نظر کرد و خدا دانست.'موسی گلۀ پدرزنش یِترون، کاهن مِدیان را شبانی می‌کرد. روزی گله را به آن سوی صحرا برد و به حوریب که کوه خدا باشد، رسید. در آنجا، فرشتۀ خداوند از درون بوته‌ای در شعلۀ آتش بر او ظاهر شد. موسی دید که بوته شعله‌ور است، ولی نمی‌سوزد. پس با خود اندیشید: «بدان سو می‌شوم تا این امر شگفت را بنگرم و ببینم بوته چرا نمی‌سوزد.» چون خداوند دید موسی بدان سو می‌آید تا بنگرد، خدا از درون بوته ندا در داد: «ای موسی! ای موسی!» موسی گفت: «لبیک.» خدا گفت: «نزدیکتر میا! کفش از پا به در آر، زیرا جایی که بر آن ایستاده‌ای زمین مقدس است.» و افزود: «من هستم خدای پدرت، خدای ابراهیم، خدای اسحاق و خدای یعقوب.» موسی روی خود را پوشانید، زیرا ترسید به خدا بنگرد. خداوند گفت: «من تیره‌روزی قوم خود را در مصر دیده‌ام و فریاد آنها را از دست کارفرمایان ایشان شنیده‌ام، و از رنجشان نیک آگاهم. پس اکنون نزول کرده‌ام تا آنان را از چنگ مصریان برهانم و از آن سرزمین به سرزمینی خوب و پهناور برآورم، به سرزمینی که شیر و شَهد در آن جاری است؛ یعنی سرزمین کنعانیان، حیتّیان، اَموریان، فِرِزّیان، حِویان و یِبوسیان. آری، حال فریاد بنی‌اسرائیل به درگاه من رسیده است و ستمی را که مصریان بر ایشان روا می‌دارند، دیده‌ام. اکنون بیا تا تو را نزد فرعون بفرستم تا قوم من بنی‌اسرائیل را از مصر بیرون آوری.» ولی موسی به خدا گفت: «من کیستم که نزد فرعون روم و بنی‌اسرائیل را از مصر بیرون آورم؟» خدا گفت: «به‌یقین من با تو خواهم بود. و نشانِ اینکه تو را من فرستاده‌ام این است که چون قوم را از مصر بیرون آوری، خدا را بر این کوه عبادت خواهید کرد.» موسی به خدا گفت: «اگر نزد بنی‌اسرائیل روم و بدیشان گویم، ”خدای پدرانتان مرا نزد شما فرستاده است،“ و از من بپرسند، ”نام او چیست؟“ آنها را چه پاسخ دهم؟» خدا به موسی گفت: «هستم آن که هستم.» به آنان بگو: «”هستم“ مرا نزد شما فرستاده است.» و باز خدا به موسی گفت: «به بنی‌اسرائیل بگو: ”یهوه، خدای پدرانتان، خدای ابراهیم، خدای اسحاق و خدای یعقوب مرا نزد شما فرستاده است.“ «نام من تا به ابد همین است، و همۀ نسلها مرا به این نام یاد خواهند کرد. «حال برو و مشایخ اسرائیل را گرد آورده، به آنان بگو: ”یهوه، خدای پدرانتان، خدای ابراهیم، اسحاق و یعقوب، بر من ظاهر شد و گفت: ’شما و هرآنچه در مصر با شما می‌شود، در نظرم بوده‌اید. گفتم شما را از تیره‌روزی مصر به در خواهم آورد و به سرزمین کنعانیان، حیتّیان، اَموریان، فِرِزّیان، حِویان و یِبوسیان خواهم آورد، به سرزمینی که شیر و شَهد در آن جاری است.“‘ مشایخ اسرائیل به سخنانت گوش فرا خواهند داد. آنگاه همراه آنان نزد پادشاه مصر بروید و به او بگویید: ”یهوه خدای عبرانیان ما را ملاقات کرده است. حال رخصت ده تا سه روز در صحرا راه بپیماییم و به یهوه خدایمان قربانی تقدیم کنیم.“ ولی می‌دانم پادشاه مصر نخواهد گذاشت، مگر آن که دستی نیرومند او را مجبور سازد. پس دست خود را دراز خواهم کرد و مصر را با همۀ عجایب خود که در میان آنها به عمل می‌آورم، خواهم زد. پس از آن شما را رها خواهد کرد. '

مزمور ۵۴

خدایا، به نام خویش نجاتم ده! به قدرت خود، دادرسی‌ام کن! خدایا، دعایم بشنو، و به سخنان دهانم گوش بسپار! زیرا بیگانگان بر ضد من برخاسته‌اند، و بیدادگران قصد جان من دارند، آنان که خدا در برابر دیدگانشان نیست. سِلاه هان، خداست یاور من؛ خداوندگار است زنده نگاهدارندۀ جان من. بدیِ دشمنان مرا به خود ایشان بازگردان! در وفاداری خویش، از میانشان بردار! و من قربانی اختیاری به تو تقدیم خواهم کرد، و نام تو را، ای خداوند، خواهم ستود، چراکه نیکوست! زیرا تو مرا از هر تنگی رهانیده‌ای، و چشمانم پیروزمندانه بر دشمنانم نگریسته است.' مز

مزمور ۷۹

خدایا، قومها به میراث تو داخل گشته‌اند؛ معبد مُقدّست را نجس ساخته‌اند، و اورشلیم را به ویرانه‌ای بدل کرده‌اند. اجساد خدمتگزارانت را خوراک مرغان هوا ساخته‌اند، و گوشت تن سرسپردگانت را طعمۀ وحوش زمین گردانیده‌اند. خون ایشان را همچون آبْ گِرداگرد اورشلیم ریخته‌اند، بی‌آنکه کسی باشد که دفنشان کند. نزد همسایگان رسوا شده‌ایم، و مایۀ تمسخر و ریشخند اطرافیانیم‌. تا به کی خداوندا؟ آیا تا به ابد خشمگین خواهی بود؟ تا به کی غیرتت چون آتش خواهد سوزانید؟ غضب خود را بر قومهایی بریز که تو را نمی‌شناسند، و بر ممالکی که نام تو را نمی‌خوانند؛ زیرا یعقوب را فرو بلعیده‌اند و منزلگاه او را ویران کرده‌اند. گناهان پیشینیان را، بر ما به یاد میاور! رحمتت به ملاقات ما بشتابد، زیرا که بسیار ذلیل گشته‌ایم! ای خدای نجات ما، به‌خاطر جلال نام خود یاریمان ده! به‌خاطر نام خود ما را برهان و گناهانمان را کفاره فرما! چرا قومها بگویند: «خدای ایشان کجاست؟» بگذار در برابر چشمان ما، قومها تقاص خون خدمتگزاران تو را پس دهند. نالۀ اسیران به حضور تو برِسد! بر حسب عظمت بازوی خویش جان محکومانِ به مرگ را حفظ فرما! دامن همسایگان ما را، ای خداوندگار، هفت چندان از اهانتی که بر تو روا داشته‌اند، پر کن! آنگاه ما که قوم تو و گوسفندان چراگاه توییم، جاودانه شکرت خواهیم گزارد، و نسل اندر نسل ستایش تو را بر زبان خواهیم راند.'

عبرانیان ۹‏:‏۱۵ تا آخر

از همین رو، مسیح واسطۀ عهدی است جدید، تا فراخواندگان بتوانند میراث جاودانی موعود را دریافت کنند. زیرا اکنون مرگی رخ داده که آنان را از گناهانی که در متن عهد نخست واقع شد، رهایی می‌بخشد. زیرا در هر عهدی، لازم است مرگِ عاملی که عهد را رسمیت می‌بخشد به میان آید، زیرا هر عهدی تنها بر اساس چنین مرگی ارزش قانونی می‌یابد؛ چون تا زمانی که عاملِ رسمیت بخشنده به عهد زنده است، آن عهد اعتباری ندارد. از همین رو، حتی عهد نخست نیز بدون خون، قابل اجرا نبود. آن هنگام که موسی هر یک از احکام شریعت را به تمامی قوم اعلام کرد، خون گوساله‌ها را گرفته، همراه با آب و پشم قرمز و شاخه‌های زوفا، بر طومار و همۀ قوم پاشید و گفت: «این است خون عهدی که خدا شما را به نگاه داشتنش حکم فرموده است.» همچنین آن خون را بر خیمه و بر هرآنچه در آیینهای آن به کار می‌رفت، پاشید. در حقیقت، بنا بر شریعت، تقریباً همه چیز به وسیلۀ خون پاک می‌شود و بدون ریختن خون، آمرزشی نیست. پس می‌بایست شبیه چیزهای آسمانی با این قربانیها پاک شود، امّا اصل آنها با قربانیهایی بهتر از اینها. زیرا مسیح به محرابگاهی داخل نشد که ساختۀ دست بشر و تنها شبیه محرابگاه حقیقی باشد، بلکه به خودِ آسمان داخل شد تا اکنون به نمایندگی از ما در حضور خدا ظاهر شود. و نیز به آنجا داخل نشد تا خویشتن را بارها چون قربانی تقدیم کند، همانند کاهن اعظم که هر ساله به قُدس‌الاقداس داخل می‌شود، آن هم با خونی که خون خودش نیست. زیرا در این صورت، مسیح می‌بایست از زمان آفرینش جهان، بارها رنج کشیده باشد. امّا او اکنون یک بار برای همیشه در نقطۀ اوج تمامی اعصار ظاهر شد تا با قربانی خود، گناه را از میان بردارد. همان‌گونه که برای انسان یک بار مردن و پس از آن داوری مقرر است، مسیح نیز پس از آنکه یک بار قربانی شد تا گناهان بسیاری را بر دوش کِشد، دیگر بار ظاهر خواهد شد، نه برای رفع گناه، بلکه تا آنان را که مشتاقانه چشم به راه اویند، نجات بخشد.'

مطالب جدید

دیدگاه شما در مورد این مطلب:
این دیدگاه به‌طور خصوصی برای ما فرستاده می‌شود. بنابراین، مشخصات شما «کاملاً» محفوظ است.