به ارمیا پیامی سرراست داده شد تا در معبد، در ملأعام اعلان کند. او اجازه نداشت کلمهای از آن را از قلم بیندازد. پیام این بود: در احکام من سلوک کنید و به سخنان انبیای من گوش بسپارید، وگرنه دچار سرنوشت شیلوه خواهید شد- نابودی! این رسالتی ناخوشایند بود که خطرات شخصی نیز بههمراه میآورد. همانطور که میشد پیشبینی کرد، استقبال بدی از آن بهعمل آمد، زیرا خبرهای هولناکی که ارمیا بیان میکرد، در نقطهٔ مقابل اطمینان خاطری قرار داشت که انبیای دروغین میدادند و میگفتند که همه چیز درست خواهد شد. اما آنچه سبب کاهش زمختی پیام ارمیا میشد، احتمال وقوع پیامدی جایگزین بود. خدا میفرمود: ایشان «اگر» از راههای بد خود برگردند، «ممکن است» من هم منصرف شوم. از بسیاری از جهات، ماهیت شرطی پیام موجب میشد پذیرش آن دشوارتر گردد. نابودی و ویرانی، پیامدی از پیش تعیینشده نبود، اما بهمنظور اجتناب از آن، میبایست تلاشی فراوان و تغییر رفتار صورت گیرد. ارمیا روشن ساخت که مسئولیت آیندهٔ شهر برعهدهٔ آنانی بود که سخنانش را میشنیدند. تصمیم قوم یهود تعیینکنندهٔ عمل خدا بود. مشایخ قوم عناصری از نبوتهای گذشته را در پیام ارمیا تشخیص داده و گفتند: «آه، این مانند اتفاقی است که در زمان میکاه و حزقیا افتاد: در آن زمان، از مصیبتی عظیم اجتناب کردیم.» اما مشورت حکیمانهٔ ایشان مورد پذیرش قوم قرار نگرفت.
دشوار است به پیامی گوش فرا دهیم که بهروشنی نیاز به تغییر را مطرح میسازد، اما حکمت واقعی شامل شنیدن حقایق ناخوشایند میشود. در امور الهی، همواره از حق انتخاب برخورداریم، و نیز از کمک او برای انجام انتخاب درست، البته اگر در جستجوی کمک باشیم، و بدینسان میتوانیم با فروتنی و شجاعت واکنش نشان دهیم.