نان روزانه

کلام امروز: دانیال ۱: ۸  | مطالعهٔ کتاب مقدس: دانیال ۱

مطابقت و مطابقت نداشتن فرهنگی

«اما دانیال در دل خود قصد نمود که خویشتن را از طعام پادشاه و از شرابی که او می‌نوشید نجس نسازد.»

دانیال ۱: ۸ 

کتاب دانیال به شرح هفتاد سال اسارت قوم در بازه زمانی ۶۰۵ تا ۵۳۶ ق.م می‌پردازد. دورانی که بابلیان اورشلیم را سه بار تسخیر کرده و یهودیان را به اسارت بردند. دانیال و دوستانش نیز جزو اولین دسته اسرا بودند (۵۳۶، ۵۸۶، ۵۹۷ ق.م).

اولین کاری که بابلیان با اسیران خود کردند، این بود که جوانان دانا و حکیم و نیکو منظر را برگزیدند (۱:۴) تا آنان را برای خدمت در قصر شاه بابل تعلیم دهند. از آنجا که نام در فرهنگ یهود بیانگر هویت فرد بود، آنان امر تعلیم و تغییر تفکر آن جوانان را با تغییر نامشان آغاز کردند. بنابراین، دانیال به معنای خدا داور من است را به «بلطشصر» به معنای بل نگهدار پادشاه باشد، حننیا که یعنی خدا رحیم است را به «شدرک» یعنی فرمان آکو، «میشائیل» به معنای کیست مانند خداوند را به «میشک» یعنی چه کسی به آکو می ماند و نام «عزریا» به معنای خداوند مددکار من است را به «عبد نغو یا نبو» یعنی بندهٔ نغو تغییر دادند. بل، آکو و نغو اسامی بت‌های بابلیان بودند.

بااین‌وجود، دانیال و دوستانش همچنان به قدوس اسرائیل وفادار بودند و بر طبق شریعت (لاویان ۱:۱) حاضر نشدند خود را با خوراک‌های لذیذ قصر شاه بابل ناپاک سازند؛ زیرا تهیهٔ آن خوراک‌ها از قربانی‌هایی بود که برای بت‌ها گذرانده می‌شد. بدین‌خاطر، دانیال درخواست نمود که خوراکشان از بقول (گندم و جو، یا سبزیجات تازه) باشد. خداوند نیز دانیال و دوستانش را از برای این وفاداری از جهت منظر نیکوتر و به لحاظ حکمت و فطانت ده مرتبه (ده در نماد شناسی عدد کمال است) برتر نمود و سرافراز گردانید (۱: ۲۰). زیرا خداوند می‌فرماید: «آنانی را که مرا تکریم نمایند، تکریم خواهم نمود و کسانی که مرا حقیر شمارند، خوار خواهند شد.» (اول سموئیل ۲: ۳۰)

مطالعهٔ کتاب مقدس

دانیال ۱: ۸ 

«اما دانیال در دل خود قصد نمود که خویشتن را از طعام پادشاه و از شرابی که او می‌نوشید نجس نسازد.»

دانیال ۱

دانیال و دوستانش در بابِل
۱در سالِ سوّمِ سلطنتِ یِهویاقیم پادشاه یهودا، نبوکدنصر پادشاه بابِل به اورشلیم آمد و آن را محاصره کرد. ۲خداوندگار، یِهویاقیم پادشاه یهودا را با شماری از ظروف خانۀ خدا، به دست نبوکدنصر تسلیم نمود. او نیز آنها را به سرزمین شِنعار، به معبد خدای خود آورد و ظروف را در خزانۀ خدای خویش نهاد. ۳آنگاه پادشاه به اَشفِناز، رئیس خواجه‌سرایان خویش فرمود تا شماری از بنی‌اسرائیل، هم از شاهزادگان و هم از اشراف‌زادگان را بیاورد. ۴این جوانان می‌بایست بَری از هر نقصِ عضو، خوش‌سیما و ماهر در هر گونه حکمت می‌بودند؛ همچنین دانا در معرفت، فهیم در علم، و قابل برای ایستادن به خدمت در کاخ پادشاه، تا زبان و ادبیات کَلدانیان را به ایشان بیاموزند. ۵پادشاه از طعام شاهانه و شرابی که می‌نوشید سهم روزانه برای ایشان تعیین کرد. ایشان می‌بایست سه سال تعلیم می‌دیدند و پس از پایان آن مدت، در پیشگاه پادشاه به خدمت می‌ایستادند. ۶دانیال، حَنَنیا، میشائیل و عَزَریا از قبیلۀ یهودا در شمار ایشان بودند. ۷رئیس خواجه‌سرایان نامها بر ایشان نهاد: دانیال را بَلطَشَصَّر، حَنَنیا را شَدرَک، میشائیل را میشَک، و عَزَریا را عَبِدنِغو نامید.
ایمان دانیال
۸اما دانیال در دل خود عزم کرد که خود را با طعام پادشاه و شرابی که وی می‌نوشید، نجس نسازد. پس، از رئیس خواجه‌سرایان اجازه خواست تا خود را نجس نسازد. ۹و خدا رئیس خواجه‌سرایان را بر آن داشت تا با نظر لطف و شفقت به دانیال بنگرد. ۱۰پس رئیس خواجه‌سرایان به دانیال گفت: «از سرورم پادشاه که طعام و نوشیدنی شما را مقرر داشته است، بیم دارم. چرا روی شما را در قیاس با سایر جوانان هم‌سن‌تان نزار بیند؟ شما جان مرا نزد پادشاه به خطر خواهید افکند.» ۱۱پس دانیال به ناظری که رئیس خواجه‌سرایان بر دانیال، حَنَنیا، میشائیل و عَزَریا گماشته بود، گفت: ۱۲«تمنا دارم خدمتگزاران خود را ده روز بیازمایی؛ بگذار به ما حبوبات برای خوردن و آب برای نوشیدن بدهند. ۱۳آنگاه سیمای ما و سیمای جوانان دیگر را که از طعام پادشاه می‌خورند، ملاحظه فرما، و طبق آنچه می‌بینی با خدمتگزارانت عمل نما.» ۱۴پس وی در این امر به سخن ایشان گوش داده، ایشان را ده روز بیازمود. ۱۵در پایان ده روز، سیمای ایشان از سیمای همۀ جوانانی که از طعام پادشاه خورده بودند، نیکوتر و بدنشان سالمتر می‌نمود. ۱۶پس ناظر، طعامِ ایشان و شرابی را که باید می‌نوشیدند، از آنان بازمی‌داشت و بدیشان حبوبات می‌داد.
۱۷و اما خدا به این چهار جوان دانش و مهارت در هر گونه ادب و حکمت عطا فرمود، و دانیال در همۀ رؤیاها و خوابها فهیم گردید. ۱۸در پایان زمانی که پادشاه مقرر فرموده بود تا ایشان را بیاورند، رئیس خواجه‌سرایان آنان را در پیشگاه نبوکدنصر حاضر ساخت. ۱۹و پادشاه با آنان به گفتگو پرداخت، و در میان تمامی ایشان کسی همچون دانیال، حَنَنیا، میشائیل و عَزَریا یافت نشد؛ پس ایشان در حضور پادشاه به خدمت ایستادند. ۲۰و در هر مسئلۀ حکمت و فهم که پادشاه از ایشان سئوال می‌کرد، آنان را از تمامی ساحران و افسونگران که در سراسر مملکت او بودند، ده برابر بهتر می‌یافت. ۲۱دانیال تا نخستین سال کوروشِ پادشاه در آنجا بود.

مطالب جدید

دیدگاه شما در مورد این مطلب:
این دیدگاه به‌طور خصوصی برای ما فرستاده می‌شود. بنابراین، مشخصات شما «کاملاً» محفوظ است.