در جشن عروسی یهودیان، عروس و داماد زیر یک سایبان یا «چوپاه» میایستند. این پوشش نمادی است از خانۀ جدیدی که از طریق ازدواج به وجود میآید و به جنبۀ عمومی و علنی این خانوادۀ نو اشاره میکند. این پوشش یادآور آن دلدار در کتاب غزل غزلهاست که او را به خانۀ جشن هدایت میکنند و به یاد میآورد که «عشق است پرچم او بر فرازم» (غزل غزلها ۲:۴).
در مَثَل معروفِ تاکستان در کتاب اشعیا، خدا از نبودِ انگور خوب بر تاکها ناامید میشود و تاکستان را نابود ساخته، از رسیدگی به آن خودداری میکند و آن را در معرض عناصر طبیعت قرار میدهد. اشعیا نبوت میکند، این همان اتفاقی است که برای ملت او رخ خواهد داد، اما عدهای زنده مانده، نجات خواهند یافت تا ثمربخش باشند. درست همانطور که خدا این ملت را در زمان خروج از مصر نجات بخشید، بار دیگر ایشان را نجات خواهد داد. آنان حضور او را در ابر و در آتش تشخیص خواهند داد، همانگونه که نیاکانشان دیرزمانی پیش از آن، در بیابان تجربه کردند. آن پوشش نشان خواهد داد که خدا در کجا حضور دارد و ایشان را از گرما و طوفان و باران در امان نگاه خواهد داشت.
سازمانهای عمومی، از جمله کلیساها، همیشه افراد آسیبپذیر را نجات نداده یا حمایت نکردهاند. در روزگار ما، رفتاریهای نادرست بسیاری کشف شدهاند، و تلاشهای مشترکی صورت گرفته تا روشهای بهتری به مورد اجرا در آید. در طول قرون متمادی، کلیساها به تأمین سرپناه و نجات قربانیان مشغول بودهاند، تا ایشان زنده بمانند و بار دیگر شکوفا شوند.
عیسی، آن تاک حقیقی، ما را فرا میخوانَد تا در او بمانیم و و هَرَس بشویم تا ثمربخش گردیم.