نان روزانه

پس از آنکه موسی قوم اسرائیل را از اسارت در مصر به سوی سرزمین موعود رهبری کرد، ارتباط و تماس‌ها میان اسرائیل و مصر ادامه یافت. سلیمان دختر یکی از پادشاهان مصر را به همسری گرفت، که این رسمی بود برای ائتلاف و اتحاد (اول پادشاهان ۳:‏۱). همچنین اسرائیل از مصر برای نبرد با آشور درخواست کمک کرد (دوم پادشاهان ۱۸:‏۲۱). اما این مناسبات همیشه دوستانه نبود. یکی از فرعون‌ها یوشیا، پادشاه یهودا را به قتل رساند (دوم پادشاهان، فصل ۲۳). مملکتی که در یک دوره متحد و هم‌پیمان به شمار می‌آمد، در دورۀ بعدی ممکن بود دشمن گردد. در اینجا اشعیا وحی‌ای علیه مصر بیان می‌کند. ویرانی‌ای که او درباره‌اش نبوت کرده، کامل و تمام‌عیار بود. قرار نبود چیزی در امان بماند. رود نیل خشک خواهد شد و شهرهای مصر با دست خدا با خاک یکسان خواهد گشت.
اما از آیۀ ۱۶ به بعد، لحن سخن کاملاً تغییر می‌یابد. اشعیا می‌فرماید که مصر و آشور، هر دو به برابری، به داخل قوم خدا پذیرفته خواهند شد. حتی آنانی که در بعضی از شهرهای مصر زندگی می‌کنند، به زبان عبری سخن خواهند گفت، استعاره‌ای در این مورد که مصر نه تنها هم‌پیمان اسرائیل خواهد بود، بلکه قومی خواهند شد که اعتقاد مردم اسرائیل به خدای واحد و صاحب‌اختیار تمام زمین را در پیش خواهند گرفت. خدا فدیه‌دهنده و نجات‌دهندۀ مصر می‌گردد. هیچ‌یک از اینها پاداش رفتار نیک مصری‌ها نیست. اینها فقط به این دلیل رخ می‌دهند که خدا اراده فرموده بود. این فیضی بود رایگان که هیچ‌کس لیاقتش را نداشت. این فقط نیم‌نگاهی بود به آنچه که قرار بود پیام انجیل را تشکیل دهد.

امروز وقتی مناسبات اسرائیل و مصر را از نظر می‌گذرانیم، می‌بینیم که هیچ‌یک از امیدها و کاربردهای نبوت اشعیا، کم‌رنگ نشده است.

مطالب جدید

دیدگاه شما در مورد این مطلب:
این دیدگاه به‌طور خصوصی برای ما فرستاده می‌شود. بنابراین، مشخصات شما «کاملاً» محفوظ است.