عهدی تازه
«خداوند میفرماید: “اینک روزهایی فرا میرسد که من با خاندان اسرائیل و خاندان یهودا عهدی تازه خواهم بست.”»
ارمیا ۳۱: ۳۱
پس از اسارت و تبعید یهودیان به بابل، این سؤال در ذهن بسیاری از یهودیان شکل گرفت که تکلیف آنها با عهد خدا چه میشود؟ آیا یهوه بهکلی قوم خود را به فراموشی سپرده است؟ در چنین وضع و حالی، ارمیای نبی از جانب خدا وعدهٔ بسیار دلگرمکنندهای را به قوم او اعلام میکند: عهدی تازه که سبب ایجاد رابطهای بسیار عمیق بین خدا و قوم برگزیدهٔ او خواهد شد!
اما آیا بهراستی خدا عهد گذشتهٔ خود با قوم را رها کرده و درصدد انعقاد عهدی تازه با آنها بود؟ با نگاهی دقیق به سخنان ارمیا، در مییابیم که این عهد در واقع ادامهٔ همان پیمان قدیمی خدا با ابراهیم بود که اینک ابعاد پرشکوه و تازهای از آن مکشوف شده بود. بهعبارتِدیگر، خدا در نقشه و برنامهٔ اولیهٔ خود تغییری ایجاد نکرده بود، بلکه عدم وفاداری انسان و قصور او در پایدار ماندن نسبت به عهد خدا، لزوم هرچه بیشتر توانمند شدن برای حضوری خالصانه در مشارکت با خدا را آشکار میکرد.
بنابراین، در این عهد تازه خدا بههیچوجه قصد ندارد که اصول اساسی و اخلاقیات شریعت خود را نادیده بگیرد یا حتی کوچکترین تغییری در آنها ایجاد کند، بلکه آنچه نیاز به تغییر دارد، انسان است که بهخاطر قصور و گناهان خود قادر به برقراری رابطه با خدا و اجرای مفاد عهد خدا با خویشتن نیست. گناه سبب شده است که ناتوانی و ضعف انسان در وفاداری به عهد خدا و ابقای رابطه و مشارکتی صمیمانه با او، امری باطنی و ذاتی شود. لذا، خدا توسط ارمیا به قوم خویش وعدهٔ تغییری درونی را به فرزندان خود میدهد.
درعینحال، در پیام ارمیا تعریف تازهای از بخشش خدا ارائه میشود که به رابطهٔ قوم خدا با او عمق و استحکامی فوق تصور میبخشد. درک عظمت بخشش خدا و به فراموشی سپردن تمامی گناهان انسان برای همیشه، چنان تأثیری در وجود انسان از خود باقی میگذارد که در اثر آن تعلیمپذیری قوم خدا به سطح و اندازهای متفاوت و تازه ارتقا مییابد.
تجلی محبت خدا از طریق بخشش بیچونوچرای او در عهد با مسیح، ظرفیت تازهای برای درک و شناخت خدا را در باطن هر انسان از خُرد و بزرگ میآفریند.
مطالعهٔ کتاب مقدس
ارمیا ۳۱: ۳۱
«خداوند میفرماید: "اینک روزهایی فرا میرسد که من با خاندان اسرائیل و خاندان یهودا عهدی تازه خواهم بست."»
* ارمیا ۳۱: ۳۱-۴۰
عهد تازه
۳۱خداوند میفرماید: «اینک روزهایی فرا میرسد که من با خاندان اسرائیل و خاندان یهودا عهدی تازه خواهم بست، ۳۲نه مانند عهدی که با پدرانشان بستم آن روز که دست ایشان را گرفتم تا از سرزمین مصر به در آورم،» زیرا خداوند میفرماید، «آنان عهد مرا شکستند، با آنکه من شوهرشان بودم.» ۳۳اما خداوند میگوید: «این است عهدی که پس از آن ایام با خاندان اسرائیل خواهم بست: شریعت خود را در باطن ایشان خواهم نهاد و بر دلشان خواهم نگاشت، و من خدای ایشان خواهم بود و ایشان قوم من خواهند بود. ۳۴دیگر کسی به همسایه یا به برادرش تعلیم نخواهد داد و نخواهد گفت ”خداوند را بشناسید!“،» زیرا خداوند میگوید، «همه از خُرد و بزرگ مرا خواهند شناخت، از آن رو که تقصیر ایشان را خواهم آمرزید و گناهشان را دیگر به یاد نخواهم آورد.»
۳۵خداوندی که آفتاب را به جهت روشنایی روز قرار داده،
و نظامِ ثابتِ ماه و ستارگان را برای روشنایی شب؛
که دریا را به تلاطم میآورد
تا امواجش به خروش آیند؛
آن که نامش خداوند لشکرهاست،
چنین میفرماید:
۳۶«تنها اگر این نظامِ ثابت از حضور من برداشته شود،
ذریت اسرائیل نیز از اینکه قومی در حضور من باشند ساقط خواهند شد!»
۳۷خداوند چنین میگوید:
«اگر آسمانها را در بالا پیمایش توان کرد،
و بنیان زمین را در پایین توان کاوید،
من نیز ذریت اسرائیل را
به سبب آنچه کردهاند طرد خواهم کرد؛»
این است فرمودۀ خداوند.
۳۸خداوند میفرماید: «اینک روزهایی میرسد که این شهر از ’برجِ حَنَنئیل‘ تا ’دروازۀ گوشه‘ برای من تجدید بنا خواهد شد. ۳۹ریسمانِ اندازهگیری تا ’تَلّ جارِب‘ مستقیم پیش خواهد رفت و از آنجا به سوی ’جوعَه‘ دور خواهد زد. ۴۰و تمامی وادیِ لاشهها و خاکستر، و تمامی دشتها تا وادی قِدرون، و تا گوشۀ ’دروازۀ اسبان‘ به سمت شرق، برای خداوند مقدس خواهد بود. این شهر دیگر هرگز برکنده و سرنگون نخواهد شد.»
* رومیان ۸: ۱-۱۷
زندگی به واسطۀ روح
۱پس اکنون برای آنان که در مسیحْ عیسی هستند، دیگر هیچ محکومیتی نیست، ۲زیرا در مسیحْ عیسی، قانونِ روحِ حیاتْ مرا از قانون گناه و مرگ آزاد کرد؛ ۳چون آنچه شریعت قادر به انجامش نبود، از آن رو که به سبب انسان نفسانیْ ناتوان بود، خدا به انجام رسانید. او پسر خود را به شباهت انسان گناهکار فرستاد تا ’قربانی گناه‘ باشد، و بدینسان در پیکری بشری، حکم محکومیتِ گناه را اجرا کرد ۴تا آنچه شریعت مطالبه میکند، در ما تحقق یابد، در ما که نه بر طبق نَفْس بلکه بر طبق روح رفتار میکنیم.
۵آنان که نفسانی هستند، به آنچه از نَفْس است میاندیشند، امّا آنان که روحانیاند، به آنچه از روح است. ۶طرز فکر انسانِ نفسانی، مرگ است، امّا طرز فکری که در حاکمیتِ روح قرار دارد، حیات و سلامتی است. ۷زیرا طرز فکر انسانِ نفسانی با خدا دشمنی میورزد، چرا که از شریعت خدا فرمان نمیبرد و نمیتواند هم ببرد، ۸و کسانی که در حاکمیتِ نَفْس هستند، نمیتوانند خدا را خشنود سازند.
۹امّا شما نه در حاکمیتِ نَفْس، بلکه در حاکمیتِ روح قرار دارید، البته اگر روح خدا در شما ساکن باشد. و اگر کسی روحِ مسیح را نداشته باشد، او از آنِ مسیح نیست. ۱۰امّا اگر مسیح در شماست، هرچند بدن شما به علت گناه مرده است، امّا چون پارسا شمرده شدهاید، روح برای شما حیات است. ۱۱و اگر روح او که عیسی را از مردگان برخیزانید در شما ساکن باشد، او که مسیح را از مردگان برخیزانید، حتی به بدنهای فانی شما نیز حیات خواهد بخشید. او این را به واسطۀ روح خود انجام خواهد داد که در شما ساکن است.
۱۲پس ای برادران، ما مدیونیم، امّا نه به نَفْس، تا بر طبق آن زندگی کنیم. ۱۳زیرا اگر بر طبق نَفْس زندگی کنید، خواهید مرد؛ امّا اگر به واسطۀ روح، اعمال گناهآلود بدن را بکُشید، خواهید زیست. ۱۴زیرا آنان که از روح خدا هدایت میشوند، پسران خدایند. ۱۵چرا که شما روح بندگی را نیافتهاید تا باز ترسان باشید، بلکه روح پسرخواندگی را یافتهاید که به واسطۀ آن ندا درمیدهیم: «اَبّا، پدر.» ۱۶و روحْ خود با روح ما شهادت میدهد که ما فرزندان خداییم. ۱۷و اگر فرزندانیم، پس وارثان نیز هستیم، یعنی وارثان خدا و همارث با مسیح. زیرا اگر در رنجهای مسیح شریک باشیم، در جلال او نیز شریک خواهیم بود.