نان روزانه

بسیاری از مردم «گناه» را کلمه‌ای «مذهبی» می‌دانند. با آنکه این کلمه قطعاً برای مسیحیان مهم است (زیرا از طریق آمرزش گناهان است که انسان جامهٔ شباهت به مسیح را بر تن می‌کند)، برای آنان که کلیسارو محسوب نمی‌شوند، کلمهٔ رایجی نیست.
در سطح جامعه، به بنیادی‌ترین شکل، گناه را می‌توان شکستن اصول اخلاقی تعریف کرد. این نوع از اصول اخلاقی برای جریان سالم روابط، احترام و پیشروی به‌سوی هدف، مهم هستند. به همین دلیل است که بیشتر کسب‌وکارها و شرکت‌های سهامی برای سرمایه‌گذاری در زمینهٔ اصول اخلاقی، وقت صرف می‌کنند. از این‌رو، هر کس که متعلق به یک جامعه‌ است، از معیارهای مشترک «اخلاق» آن پیروی می‌کند. به معنای معاصر، می‌توان «گناه» را شکستن قوانین اخلاقی محیط کار یا نقض قواعد رفتاری دانست. اغلب در محیط کار؛ پذیرفتن یا اقرار به تقصیر باعث می‌شود که مدیران ارشد ترحم به خرج دهند و از مجازات چشم بپوشند. با این‌حال، جرم مکرر یا بدون اظهار پشیمانی احتمالاً به اخراج می‌انجامد.

اما در قبال خدا موضوع متفاوت است. گناه چیزی بیش از شکستن صِرف یک اصل اخلاقی است؛ گناه سلب اعتماد است و می‌تواند صدمات بزرگی به بار آورد. آمرزش، هدیه‌ای تجدیدپذیر و نامحدود است. هر بار که پشیمانی اظهار شود، گناه بخشیده می‌شود. به همین دلیل است که اغلب کلمهٔ گناه را کلیسایی یا مذهبی می‌دانند؛ زیرا شرکت‌های سهامی نمی‌توانند رهایی از گناه را پیشکش کنند. تنها خدا قادر است چنین کند.

مطالب جدید

دیدگاه شما در مورد این مطلب:
این دیدگاه به‌طور خصوصی برای ما فرستاده می‌شود. بنابراین، مشخصات شما «کاملاً» محفوظ است.