پیشگفتار:

آیا شده است زمانی را به فکر‌کردن به چیزهای مهمی که در طول سالیان از اعضای خانواده؛‌ یا دیگر افراد اجتماع فرا گرفته‌ایم، اختصاص بدهیم؟ آیا تابه‌حال به این فکر کرده‌ایم که شاید این تعالیم با آنچه خدا می‌خواهد به ما یاد بدهد فرق داشته باشند؟ آیا امکان دارد که این چیزها حقیقتاً با آنچه خدا از ما می‌خواهد انجام دهیم، در تضاد باشند؟ با این حساب، چنین مسئله‌ای چگونه می‌تواند بر پذیرفتن کسانی که خدا برای اجرای نقشه‌های خود برگزیده و فراخوانده، تأثیر بگذارد؟
این دقیقاً همان چیزی است که باید هنگام خواندن داستان دبوره، باراق و یاعیل، به آن فکر کنیم. چون در این داستان خدا زنی به نام دبوره را که رهبر بود، فرستاد تا به باراق فرماندۀ ارتش اسرائیل بگوید که باید چه کند تا بر دشمن یعنی یابین پادشاه پیروز شوند و بعد از زن دیگری به اسم یاعیل استفاده کرد تا به فرماندۀ ارتش یابین پادشاه یعنی سیسرا اطمینان دهد که دیگر تهدیدی وجود ندارد. خدا این اشخاص را زمانی فرستاد که مردم فکر می‌کردند نباید به زن‌ها نقش رهبری را داد و اینکه مطمئناً زن‌ها نباید به هیچ فرماندهٔ ارتشی دستور بدهند؛ یا اینکه فردی خطرناک را از بین ببرند. با تمام این محدودیت‌ها، خدا چگونه می‌خواست نقشه‌اش را از طریق آنها عملی کند؟
حقیقت این است که برای انجام نقشه‌های خوب خدا، تنها باید اطاعت کنیم. وقتی از کاری که خدا از ما خواسته اطاعت می‌کنیم، او پیشاپیش ما حرکت کرده، ارادۀ خود را به انجام می‌رساند، حتی وقتی آن مانع فقط افکار و روش‌های خود ما؛ یا نتیجۀ افکار و روش‌های اعضای خانواده و جامعه باشند. این همان چیزی است که در اینجا اتفاق افتاد. دبوره از خدا اطاعت کرد و به باراق گفت چه‌کار کند. باراق با عمل به دستورات دبوره، از خدا اطاعت کرد. یاعیل نیز از خدا اطاعت کرد. به‌این‌ترتیب، آنها در این نبرد پیروز شدند و نقشه‌های خدا به انجام رسید.
ما باید از خودمان بپرسیم که آیا می‌خواهیم مانند دبوره، باراق و یاعیل قدم برداریم و هر آنچه را که خدا از ما می‌خواهد بپذیریم؛ آن هم بدون توجه به اینکه آیا مطابق چیزهایی هستند که تمام این سال‌ها به ما یاد داده شده؟ حتی زمانی‌ که برخلاف فکرها و سنت‌های خود، خانواده و جامعه‌مان است؟ آیا آماده هستیم کسانی را که خدا سر راه‌مان قرار می‌دهد، بپذیریم، همان‌طور که باراق، دبوره را پذیرفت، حتی اگر خلاف عقیده‌مان باشد؟ اگر می‌خواهیم افکار و روش‌هایمان با افکار و روش‌های خدا هم‌راستا باشند، یعنی به همان شکلی که او از ما انتظار دارد و می‌خواهد، ما هیچ حق انتخابی نداریم. چون در هر شرایطی، ما به‌عنوان پیروان مسیح باید اطاعت از خدا را انتخاب کنیم.
پس بیایید وقت را هدر ندهیم و این داستان بسیار مهم را برای کودکان خود تعریف کنیم. بیایید به آنها کمک کنیم از سنین بسیار کم افکار و روش‌های خود را به شکلی تنظیم کنند که با افکار خدا در یک مسیر قرار بگیرند. به‌این‌ترتیب، جلوگیری می‌کنیم از اینکه وقتی بزرگ‌تر شدند، مجبور به تغییر آنها شوند، چون چنین کاری در آن زمان بسیار دشوار خواهد بود. اگر الان این را به آنها بیاموزیم، یاد می‌گیرند که هر کاری را که خدا از آنها می‌خواهد و هر کسی را که خدا می‌فرستد، بپذیرند تا نقشه‌های خوب خدا در زندگی‌شان انجام شود. چه چیزی می‌تواند بهتر از این باشد؟ هیچ‌چیز. پس بیایید این را به کودکانمان بیاموزیم تا مطمئن شویم این اتفاق خواهد افتاد. پس بیایید همین الان شروع کنیم!


نگاهی به کتاب‌مقدس:

داوران ۲‏:‏۶ – ۵‏:‏۱۳

آیهٔ کلیدی:

اشعیا ۵۵‏:‏۸، «خداوند می‌فرماید: افکار من افکار شما نیست، و نه راه‌های من، راه‌های شما.»

مفهوم کلیدی:

افکار و راه‌های خدا با افکار و راه‌های ما تفاوت بسیار دارند. پس وقتی او از ما می‌خواهد کاری را انجام دهیم که با افکار و راه‌های ما یکی نیستند، باید در هر شرایطی، اطاعت از او را انتخاب کنیم تا در انجام ارادۀ او شریک باشیم.

اهداف درس (دانستن، احساس‌کردن، انجام‌دادن):

۱- بدانند باوجود افکار و سنت‌های آن زمان، دبوره یک نبی و داور، باراق فرماندۀ ارتش و یاعیل یک زن عادی اما انتخاب شدند تا به انجام رسیدن نقشه‌های خدا را محقق سازند.
۲- احساس شادی کنند از اینکه خدا محدود به افکار و روش‌های ما نیست تا نقشه‌های خود را به انجام رساند و مشتاق باشند که در هر شرایطی او را اطاعت کنند.
۳- توجه کنند که خدا چه کسی را برای انجام نقشه‌اش انتخاب می‌کند و چرا، دعا کنند که خدا کمکشان کند تا حتی وقتی افکار و راه‌های آنها با افکار و راه‌های خدا یکی نیست، اطاعت از او را انتخاب کنند.‌

وسایل مورد نیاز:

– کتاب‌‌مقدس
– کیسه/ سبد هدایا
– خوراکی
– سرودهای پرستشی کودکان
– تختۀ سفید (وایت بُرد) یا کاغذ، ماژیک، چسب، کاغذ سفید
– تصاویر داستان ماجرای دبوره و باراق
– دو تا توپ پینگ‌پنگ و دو تا نِی (بهتر است که چند نی اضافی نیز داشته باشید)
– عکس‌هایی از آدم‌ها (افراد فقیر، زن، مرد، از یک فرهنگ متفاوت و غیره)
– کاغذ برای ساخت آدمک‌های متصل به یکدیگر، وسایل رنگ‌آمیزی، وسایلی برای تزئین، الگوهای قلب که به دست‌های متصل‌به‌هم بچسبانند.

خوشامدگویی:

– سرود خوشامدگویی (سرود مربوط به این قسمت و قسمت‌‌های دیگر، برای دانلود در آخر همین صفحه قرار داده شده‌اند.)
– خوراکی: خوراکی‌هایی را به بچه‌ها بدهید که نیاز به تمیزکاری بعد از خوردن نداشته باشند. مانند آب‌میوه و بیسکویت. زمانی‌ را برای خوردن خوراکی‌ها تعیین کنید: مثلاً ۱۰ دقیقه.
– زمان گفت‌وگو: با بچه‌ها دربارهٔ هفته‌ای که داشتند صحبت کنید. از آنها بپرسید چه کارهایی کردند، چه احساسی داشتند و… . نشان دهید که به آنها اهمیت می‌دهید.
– در مورد درس هفتهٔ گذشته از آنها سؤال کنید.

پرستش و هدیه:

– سرودهایی دربارۀ دبوره، باراق و یاعیل، اطاعت‌کردن از خدا در هر شرایطی
– ‬جمع‌آوری هدیهٔ بچه‌ها (به یک سبد یا کیسه برای جمع‌آوری هدایا نیاز دارید. به آنها بگویید که این هدایا را به‌عنوان پرستشی برای خدا جمع‌آوری و برای کمک به دیگران استفاده می‌کنید.)

بهترین‌های خدا

فایلعمل
درس ۲۳_ بهترین‌های خدا.mp3دانلود 
GKFK_L23.pdfدانلود 

   
(راه‌های خدا نیست مثل راه ما افکار خدا نیست مثل فکر ما
در نظر داره اون بهترین‌ها رو بهتر می‌دونه خوب و بد ما رو) ۲ بار
مثل دبوره گوش کنیم به خدا اطاعت کنیم از فرمان خدا
اگر چه دشمنان هزاران باشند چه یابین باشد یا که چه سیسرا
(راه‌های خدا نیست مثل راه ما افکار خدا نیست مثل فکر ما
در نظر داره اون بهترین‌ها رو بهتر می‌دونه خوب و بد ما رو) ۲ بار
رمز پیروزی ما اطاعته اطاعت از فرمان خداونده
قدم بر می‌داریم ما با اطمینان خداوند ما راه را دهد نشان
(راه‌های خدا نیست مثل راه ما افکار خدا نیست مثل فکر ما
در نظر داره اون بهترین‌ها رو بهتر می‌دونه خوب و بد ما رو) ۲ بار

دعا برای درس:

درس را با دعا آغاز کنید.خدا را شکر کنید که انتخاب افراد برای انجام نقشه‌های وی بر زمین به افکار یا راه‌های ما محدود نمی‌شوند. از خدا کمک بخواهید که فکر و قلب ما را هم باز کند تا انتخاب کنیم که در هر شرایطی از او اطاعت کنیم.

قلاب (جلب توجه آنها):

بگویید: «امروز می‌خوایم یه بازی بکنیم. کدومتون می‌تونه توی این نی محکم و طولانی فوت کنه و این توپ پینگ‌پنگ رو به طرف دیگۀ اتاق ببره. فکر می‌کنین برای این کار نفس کافی دارین؟ (اجازه دهید پاسخ دهند.)
بیاین دو تا تیم درست کنیم، چون من فقط دو تا توپ دارم و چند تا نی. (اجازه بدهید خودشان به دو تیم تقسیم شوند. اگر نمی‌توانند با هم به توافق برسند، شما تیم‌ها را تعیین کنید). عالیه. حالا هر تیمی باید یه نفر رو انتخاب کنه که توپ رو با فوت‌کردن توی نی به‌سرعت به طرف دیگۀ اتاق ببره. پس لطفاً به هم گروهی‌هاتون نگاه کنین و یه نفر رو برای این کار انتخاب کنین (به آنها یک دقیقه فرصت بدهید).
می‌تونین به من بگین چرا این شخص رو انتخاب کردین تا با فوت‌کردن، توپ رو به طرف دیگۀ اتاق ببره، انتخاب کرد؟ (اجازه دهید پاسخ دهند. پاسخ‌های احتمالی: اون درشت‌تره، بزرگ‌تره، پسرها می‌تونن محکم‌تر از دخترها فوت کنند…) چه جواب‌های خوبی! بیاین ببینیم که آیا اون‌طور که فکر می‌کنین، می‌شه یا نه.
خب، حالا همۀ شما می‌تونین یه طرف اتاق بایستین و من هم میرم اون طرف اتاق تا دربارۀ برنده تصمیم بگیرم (به طرف دیگر بروید). حالا کسایی که از هر تیم انتخاب شدن، لطفاً سر جاشون بایستن (از آنها بخواهید با وسایل خود روی زمین بنشینند). یادتون باشه که می‌تونین فقط با فوت‌کردن این توپ رو جابه‌جا کنین. آماده‌این؟ (اجازه دهید پاسخ دهند.) باشه… آماده؟ شروع! (یک بار بازی کنید و اگر زمان کافی دارید، به یک نفر دیگر نیز این فرصت را بدهید.)
حالا که یه برنده داریم، ازتون یه سؤال می‌پرسم. آیا تعجب کردین از این که کی تونست فقط با فوت‌کردن این توپ رو به طرف دیگۀ اتاق ببره؟ (اجازه دهید پاسخ دهند.) مطمئنم که تعجب کردین. بعضی وقتا آدمِ درست برای انجام‌دادن یه کار، اون کسی نیست که ما فکر می‌کنیم. به‌نظرتون، این چیزیه که اینجا اتفاق افتاد؟ (اجازه دهید پاسخ دهند.) این دقیقاً همون چیزیه که ما امروز توی داستانمون می‌خوایم راجع بهش بخونیم. دوست دارین بیشتر بدونین؟ (اجازه دهید پاسخ دهند.) عالیه! بیاین شروع کنیم…»

دانلود سرودها

فایلعمل
سرود-خوش‌آمدگویی.mp3دانلود 
سرود-قلاب.mp3دانلود 
سرود-کتاب.mp3دانلود 
سرود-ببین.mp3دانلود 
سرود-ببر.mp3دانلود 
سرود-خداحافظی.mp3دانلود 

دیدگاه شما در مورد این مطلب:
این دیدگاه به‌طور خصوصی برای ما فرستاده می‌شود. بنابراین، مشخصات شما «کاملاً» محفوظ است.