در قسمت اول این مبحث، گفتیم که نابرابری جنسیتی تأثیرات بسیار مخربی بر مردان دارد، اما بیشتر متوجه زنان است. سپس، دربارهٔ آموزش و روش‌های تربیتی‌ای که در مورد دختران به‌کار گرفته می‌شود صحبت کردیم و در آخر، به بررسی دو حوزه از پنج حوزهٔ عملکرد نابرابری جنسیتی در انسان، یعنی حوزهٔ فکری و احساسی پرداختیم. در این قسمت، دربارهٔ سه حوزهٔ باقیمانده توضیحاتی را ارائه می‌دهیم.


حوزهٔ سوم: رفتاری

وقتی کسی با خود بیندیشد که من بی‌ارزش هستم، کسی نیستم و ارزش من تنها در کنار یک مرد تعریف می‌شود، واضح است که این فرد از عدم اعتماد به نفس رنج می‌برد و زودرنج و حساس می‌گردد. این موضوع می‌تواند در زنان حس حسادت شدید ایجاد کند. آنها به دلیل عدم شناخت هویت واقعی خود، تحمل پیشرفت دیگران را نداشته و حس خود‌کم‌بینی در آنها تحریک می‌شود.

از علائم افسردگی، می‌توان منزوی‌بودن و گوشه‌گیر‌بودن را نام برد. نابرابری جنسیتی می‌تواند فرد را به انزوا بکشاند و همان‌طور که در بالا گفته شد، زنان در چنین جوامعی افسردگی را تجربه می‌کنند. زمانی که فرد هویتش را تنها در کنار دیگران پیدا کند، نمی‌تواند به‌عنوان یک فرد مستقل عمل کند. برای اکثر زنان جامعهٔ ما که بودن مرد در کنارشان جزو قوانین آیینی و مدنی است، استقلال فکری، مالی، روحی و روانی می‌تواند هراس‌برانگیز باشد؛ زیرا این امر هیچ‌گاه به ایشان آموزش داده نشده و سیستم فکری زن ممکن است این مسئله را به‌‌عنوان بخشی از هویتش نپذیرفته باشد.

 

حوزهٔ چهارم: روحانی

خدا در افکار این دسته از زنان می‌تواند خدایی خشمناک باشد؛ چون به آنها تلقین شده که همسرانشان نمایندهٔ خدا هستند. خدایی که هر لحظه آماده است آنان را برای خطاهایشان تنبیه کند. 

این افراد زمانی هم که ایمان می‌آورند، اگر اجازه ندهند خدا زخم‌‌هایشان را شفا دهد، نسبت به خدا بسیار آسیب‌پذیر می‌باشند. آنها مدام فکر می‌کنند که خدای مسیحیت هم خدایی خشمگین است و منتظر است تا آنها را برای اشتباهاتشان تنبیه کند. ایشان با گوش خود در مورد خدای محبت می‌شنوند، اما چون پُر از زخم هستند، تا زمانی که اجازه ندهند خدا شفایشان بخشد، نمی‌توانند محبت خدا را در مسیح کاملاً درک کنند.


حوزهٔ پنجم: جسم (بدن)

در بالا به مشکلات احساسی مانند اضطراب، افسردگی و ترس اشاره شد. تمامی این موارد می‌توانند به‌طور مستقیم و به مرور زمان بر روی جسم افراد نیز تأثیر بگذارند. 

به‌عنوان مثال، خستگی شدید ممکن است یکی از عوارض این مشکلات باشد؛ زیرا شخص همیشه در پی انجام‌ کارهایی است که باعث خشنودی اطرافیان می‌شود. همچنین، سردرد، معده درد و بیماری‌های دیگری که به دلیل خشم‌های نهفته رابطهٔ زیادی با استرس و اضطراب دارند، ممکن است از دیگر عوارض این مشکلات باشند.

اضطراب در زنان ممکن است در غالب رفتارهایی مانند خوردن ناخن‌ها، کندن موها، پرخوری یا کم‌خوری بروز کند. همچنین، به دلیل رفتارها و کارهای اهل خانواده، زن ممکن است به سردرد دچار شود یا خود کم‌بینی داشته باشد. حرف‌هایی چون: دختر نباید زیاد بخندد،‌ دختر نباید در خیابان طوری راه رود که جلب توجه کند، دختر نباید این‌گونه لباس بپوشد و…، سبب می‌شوند که زن فکر کند به‌عنوان یک انسان بدنش هم مایهٔ دردسر است و از بدن و اندام خود نفرت پیدا کند. چنین رفتارهای تبعیضانه‌ای، باعث به‌وجود آمدن احساسات دوگانه می‌شود.

 

آیا می‌دانستید؟

به‌طور متوسط، زنان در سراسر جهان بیش از دو برابر مردان زمانی را صرف انجام کارهای بدون مزد می‌کنند.

 

برابری در کلام خدا

در آیه‌ای از پیدایش (۱: ۲۷) خداوند می‌فرماید: «پس خدا انسان را به‌صورت خود آفرید، او را به‌صورت خدا آفرید، ایشان را مرد و زن آفرید.»

در این آیه، خداوند به‌روشنی به برابری زنان و مردان از دیدگاه خود اشاره می‌کند و همین برای شفا و احیای زنان کفایت می‌کند. کافی است تنها در آن تعمق شود.

 

مقالات مرتبط

دیدگاه شما در مورد این مطلب:
این دیدگاه به‌طور خصوصی برای ما فرستاده می‌شود. بنابراین، مشخصات شما «کاملاً» محفوظ است.