به یک مثال توجه کنید: گاهی متوجه میشوید که یکی از همکلاسیهای شما به همراه خانوادهاش در خیابانها بشارت میدهند و شما همیشه سعی میکنید بهنحوی مانع او بشوید. اگر این به معنای مسیحیبودن است، پس شما تمایلی ندارید که نقشی در آن داشته باشید. آیا من باید مثل «کسی که دیوانهٔ عیسی است» همیشه دربارهٔ او با مردم حرف بزنم؟ واقعیت این است که اگر پیوسته و مداوم شهادت بدهید، بسیاری از مردم را فراری خواهید داد. برای هر چیز زمان و مکان خاصی وجود دارد. شهادتدادن در مورد ایمان موضوعی است که شما وقتی آمادگی دارید، به روش خودتان آن را انجام خواهید داد. بعضی افراد دوست دارند در خیابان بشارت بدهند، اما بدون شک همه اینطور نیستند.
شاید در گروه جوانان کسانی را بشناسید که در بخش بشارت همکاری میکنند؛ چون همه همین کار را میکنند. خیلی خوب است که پیام را در قالب یک داستان نمایشی یا سرود یا برنامه جالبی مثل نمایش بیان میکنند، اما فقط چند نفر واقعاً دل به کار میدهند. شما میتوانید حدس بزنید که وقتی در کلیسا نیستند چه کار میکنند. البته در بین جوانان هم خادمین بزرگ داریم و من فکر میکنم که اینها با کارشان واقعاً خودشان شهادت میدهند.»
کلیساها و مجامع ما پر هستند از افرادی که خیلی بیشتر از آنچه فکر میکنند امکانات مشترک دارند. همهٔ ما در ایجاد فضایی امن در کلیسا و مکانی برای رشد و شفا سهیم هستیم و مسئولیت داریم. هر یک از ما دارای صفات شخصیتی و عادات خوب و بد هستیم. شما باید به رهبران خود نگاه کنید و از آنها الگو بگیرید. گاهی اوقات جوانان میتوانند با سرعتبخشیدن به یک جنبش، سبب بیداری روحانی یک کلیسای سرد و راکد بشوند.
یک نوجوان هم میتواند والدین خود را بهسمت یک رابطهٔ معنادار با خدا هدایت کند و این چیز عجیبی نیست. شما میتوانید تحول عظیمی در دنیای اطراف خود ایجاد کنید. فرقی ندارد که ما اسم این حرکت را «ایجاب فرهنگی» بگذاریم یا «جوامع در حال رشد در درون خودمان». شما میتوانید و باید تحول ایجاد کنید. میدانیم که شاید از شنیدن این حرفها خسته شده باشید، اما شما رهبران آیندهٔ تمام مؤسسات جهان هستید. نسل بزرگسال امروز به شما نگاه میکند تا آنچه را که خراب کرده است، شما آباد کنید. وقتی به آن فکر میکنید، منصفانه بهنظر نمیرسد، اما این موضوع در مورد هر نسل جدید صادق بوده است. عواقب حرص و طمع شرکتهای بزرگ، مشکلات زیستمحیطی، تأثیرات رسانهها، افراط در سرگرمیها، نواقص و کمبودهای نظام آموزشی و سیاسی، و اثرات قبیح و فاجعهبار قربانیکردن اهداف بلند مدت برای تأمین اهداف کوتاه مدت -چند نمونه را ذکر کنید- به نسل شما منتقل میشود. چطور با اینها برخورد خواهید کرد؟ اگر انحطاط اخلاقی همه چیز را آلوده کرده است آیا رهبران آینده که بنیان اخلاقی محکمی دارند میتوانند همه چیز را اصلاح کنند؟ این سؤالی است که هم اکنون ذهن برخی از نوجوان را به خود مشغول کرده است و ناگفته نماند که پیش از این هم نوجوانانی بودهاند که باعث ایجاد تغییر در خانواده و محیط اطراف خود شدهاند. حتی بعضی از آنها جهان را تغییر میدهند. آیا شما هم یکی از آنها هستید؟