فیض یعنی لطف خدا به افرادی نالایق. [موهبتی] کاملاً غیرمنتظره و بدون توجه به لیاقت و شایستگی ما که امیدواریم آن را درک کنیم و حرمت بگذاریم. شاید خدا موانع را از سر راه ما برندارد، اما قوت میدهد تا هم آنها را بشناسیم و هم از آنها عبور کنیم. از طریق مشقات و سختیهای زندگی یاد میگیریم که اعتماد و توکل چه معنایی دارد و ما از چه ساخته شدهایم. ما خیلی محکمتر از آن هستیم که فکر میکنیم. برخی از شما بیش از آنچه دیگران در طول عمرشان احساس دلشکستگی را تجربه کنند آن را تجربه کردهاید اکنون دو انتخاب در برابر خود دارید: تلختر شوید یا بهتر بشوید. اولین گزینه بهسوی نابودی میرود، ولی دومین گزینه به سمت شفا.
میخواهیم یک بار دیگر به آن بازیکن والیبال با پای شکستهاش سر بزنیم (آن را در قسمت قبلی بخوانید). آیا زندگی او به آخر رسیده است؟ خیر، اینطور نیست. البته والیبال ورزش پرنشاطی است، اما تنها راه کسب موفقیت نیست. او هنوز راهها و امکانات فراوانی در برابر خود دارد که به موفقیت برسد در صورتی که واقعاً بخواهد. برای مثال، او میتواند یک نوار ویدئو برای مسئولین بفرستد، چون ممکن است که بورس تحصیلی را بهدست بیاورد. خدا میتواند از راه دیگری نیاز مالی او را برطرف کند. او میتواند برای مدت دو سال به دانشگاه مقدماتی برود و با پساندازکردن پول کافی، برای ادامه تحصیل از دانشگاه دیگری درخواست نماید. حتی امکان دارد تصمیم بگیرد که بهطور کامل مسیر خود را تغییر دهد.
او حق انتخاب دارد… خدا هم دارد.
تسلیدادن به کسانی که با مشکلات مشابه ما روبهرو هستند
آنچه به اندازهٔ دریافتکردن عالی است، داشتن فرصتی برای انتقال فیض خدا به دیگران است. اگر خدا اجازه نمیداد که برخی از ما رنج بکشیم و بر مشکلات خاصی غلبه کنیم، ما هم نمیتوانستیم به کسانی که با مشکلات مشابه مواجه هستند کمک کنیم. چه دوستی بهتر از این که شما را درک کند و درد شما را بشناسد؛ چون خود او هم از کورهٔ آزمایش عبور کرده است. این ویژگی با عنوان «خدمت مصالحه» شناخته میشود. هر یک از ما حلقهای از زنجیر تسلی و درک متقابل هستیم. از طریق این خدمت، میتوانیم خودمان را کشف کنیم.
بههرحال، نمیتوان انتظار داشت که خدا تمام مشکلات و رنجهای این دنیا را محو کند و از همین مشکلی که اکنون در زندگی داریم شروع کند. آرامش و سلامتی یک واقعیت دراز مدت در این دنیا نیست، اما آرامش وصفناپذیرخدا هر روز میتواند وجود و ذهن ما را دربَر بگیرد؛ اگر فیض او را پذیرفته و از سختیها درس بگیریم.
تأمل شخصی
- بدترین بحران من در زندگی تا کنون چه بوده است؟ آیا میتوانم با نگاه به گذشته بفهمم که خدا چه درسی برای من داشته است؟
- آیا در این اواخر به حال خودم تأسف خوردهام؟ بهخاطر چه موضوعی؟
- وقتی در مشکل هستم آیا خدا را بلافاصله در نظر دارم یا مدتی بعد به او فکر میکنم؟
- آیا تاکنون این موقعیت برای من پیش آمده که فیض خدا را به کسی نیازمند بوده منتقل کنم؟