«با مردم همانگونه رفتار کنید که میخواهید با شما رفتار کنند.» (لوقا ۱۳:۶، متی ۱۲:۷)
حتی اگر کتابمقدس را مطالعه نکرده یا به کلیسا نرفته باشید، شاید باز هم علاقهمند باشید که مفهوم عبارتی که قرنها بهنام «قانون طلایی» معروف بوده است را بدانید. این قانون از زبان عیسای مسیح در سخنان معروف به «موعظهٔ سر کوه» که اصول و قواعد زندگی را به تصویر میکشد بیان شده است. آیا این یک قاعدهٔ منطقی است؟ چرا باید با مردم همانطور رفتار کنیم که میخواهیم با ما رفتار کنند؟ این همان چیزی است که باعث میشود ترافیکی در تقاطعی بدون چراغ راهنمایی، روان و در حال حرکت باشد. هر شخص میداند که باید نوبت را رعایت کند. درغیراینصورت، راهبندان پیش میآید و همه عصبی و ناراحت میشوند. در زندگی نیز همین امر صادق است.
از نظر خدا این ضربالمثل چه معنایی دارد: «از هر دست بدهی از همان دست میگیری؟»
راه دیگری که برای درک مفهوم قانون طلایی وجود دارد، این است که بدانیم حتی اگر معنای آن را عوض کنیم، در اصل مطلب تأثیری ندارد. یعنی، میتوانیم توقع داشته باشیم که آنچه در حق دیگران انجام میدهیم به خود ما برمیگردد؛ حال چه خوب باشد و چه بد. ضربالمثل «از هر دست بدهی از همان دست میگیری»، بیشتر یک هشدار منفی است تا یک وعدهٔ مثبت. عیسی در بخش دیگری از موعظهٔ سر کوه خود فرمود: «داوری نکنید تا بر شما داوری نشود، زیرا به همانگونه که بر دیگران داوری کنید بر شما نیز داوری خواهد شد و با همان پیمانه که وزن کنید برای شما وزن خواهد شد.» (متی ۱:۷-۲) در اینجا، روی سخن عیسی، بهطور خاص با تجار و مغازهداران بود که گاهی اوقات با ترازوی نامیزان مردم را فریب میدادند و کمتر از آنچه پول میگرفتند جنس تحویل میدادند. این یک تصویر ملموس است. آیا چنین چیزی هنوز هم اتفاق میافتد؟
بعد از این تصویر، بلافاصله با یک درس مهم روبهرو هستیم: «چرا پَر کاهی را در چشم برادرت میبینی، اما از چوبی که در چشم خود داری غافلی؟ چگونه میتوانی به برادرت بگویی بگذار پَر کاه را از چشمت به در آورم حال آنکه چوبی در چشم خود داری؟ ای ریاکار، نخست چوب را از چشم خود به درآر آنگاه بهتر خواهی دید تا پَر کاه را از چشم برادرت بیرون کنی.» (متی ۳:۷- ۵) این یک تصویر فراموشنشدنی است! عیسی برای تأکید بر سخن خود از قیاس خندهداری استفاده کرد که کاملاً هم مؤثر بود. اینطور نیست؟ وقتی کسی بهنحوی باعث ناراحتی ما میشود، آیا توقع نداریم که شخص دیگری همان کار را در حق او انجام بدهد؟ خداوند میگوید: «انتقام از آن من است. من هستم که سزا خواهم داد.» (رومیان ۱۹:۱۲) ما با اطمینان به خودمان میگوییم که خدا به طریقی «سزا» خواهد داد که آن شخص درس بگیرد. ما میدانیم که هر کس سزای کاری که انجام داده را میگیرد، ولی رفتار ما نباید بهگونهای باشد که منتظر بمانیم تا بهقولی «خدا حق طرف را کف دستش بگذارد». در آیهٔ ۱۷ همین باب میخوانیم که به سزای بدی، بدی نکنید. در هیچ شرایطی بدون درنظر گرفتن دلیل و توجیهی، ما نباید انتقام بگیریم. واکنش طبیعی ما وقتی کسی به ما ضربه میزند تلافی است، اما بین شاگردان مسیح نباید اینگونه باشد. ما نباید از دشمنان خود انتقام بگیریم، این خداست که قضاوت میکند و مطابق عمل نیک و بد هرکس به او جزا و پاداش میدهد. در ادامه، در آیهٔ ۲۱ میخوانیم که مغلوب بدی مشو، بلکه بدی را با نیکویی مغلوب ساز.
وقتی تمام وجود ما آکنده از خشم است و میخواهیم بهسمت کسی برویم، آیا این قدرت را داریم که صبور باشیم؟ سخت است، اما غیرممکن نیست! منتظر باشید و ببینید که خدا خیلی بهتر از شما میتواند آن شخص را توبیخ کند، اما خدا نمیخواهد که ما دائماً منتظر باشیم تا ببینیم او چگونه دیگران را تنبیه میکند. شاید هرگز نفهمیم چه بر سر آنها آمده است. فقط میدانیم که باید به خدا اعتماد کنیم. خدا طبق زمانبندی خودش عمل میکند، نه زمان بندی ما.
بهنظر شما دنیا چه وضعی خواهد داشت اگر هر شخص بهدنبال انتقامگرفتن و تلافیکردن باشد؟ بهنظر شما آیا خدا از این موضوع آگاه بود وقتی که پسرش موعظهٔ سر کوه را برای جمعیت انبوهی ایراد میکرد؟
بسیاری از مردم نمیخواهند از قانون طلایی پیروی کنند، برای همین هم دنیا در خیلی از قسمتها افتضاح به بار آورده است. کلام خدا در این خصوص میگوید: «خدای من میگوید که شریران را سلامتی نیست.» (اشعیا ۲۱:۵۷) دیر یا زود، هر شخص باید با این حقیقت روبهرو شود. افراد خودخواه بیادب و بیمحبت، گاه میتوانند در ظاهر نشان بدهند که این قانون را قبول دارند، اما از درون داستان کاملاً متفاوت است. آنچه که بر پایهٔ خودمحوری بنا شده باشد، هیچگاه دوام نمیآورد. تباهی اخلاقی و فقدان محبتی که با یکدیگر همراه شوند، بدترین نوع فقر در جهان را بهوجود میآورند.