چگونه میتوانیم «چاشنی» محبت را به دنیا اضافه کنیم؟ آیا برای تأثیرگذاشتن بر دنیا حتماً باید یک خادم رسمی یا یک مبشر بود؟ جواب این سؤالات را در قسمت قبل بیابید.
چطور بدانم خدا مرا برای انجام کاری دعوت کرده است؟
اگر به یک طریق خاص برای انجام خدمتی «دعوت» شدهاید چه کار باید بکنید؟ چطور میتوانید تشخیص بدهید که هدف خدا برای شما همین است؟ شاید در قلب خود نسبت به نیازمندان احساس شفقت و مهربانی شدیدی داشته باشید. این ممکن سبب شود تا شما فعالیت خاصی را شروع کنید. شاید تصمیم گرفتهاید که کاری برای خدا انجام بدهید، اما بعد متوجه بشوید که نقشهٔ خدا یک مقدار با آنچه شما در ذهن دارید فرق میکند.آیا مایل هستید که تمام وقت در کار خدا مشغول باشید؟ شاید و شاید هم نه. برخی افراد در همان نوجوانی تصمیم میگیرند خادم تمام وقت خدا باشند و برخی دیگر مدت ها بعد به این نتیجه میرسند. عدهای نیز بعد از پشتسرگذاشتن یک تجربهٔ تلخ مانند اعتیاد به الکل، مواد مخدر یا مورد سوءاستفاده قرار گرفتن چنین تصمیمی میگیرند.
داستان زندگی برخی از این افراد که بعد از یک شروع نامطمئن، اکنون چرخش ۱۸۰ درجه کرده است، واقعاً حیرتآور است. مؤثرترین شهادت از قدرت مسیح در زندگی کسانی دیده میشود که اصلاً او را قبول نداشتند و آنانی که میخواستند خود را هلاک کنند. خدا به روشهای بسیار عجیب کار میکند. هرگز نباید کار خدا را دستکم گرفت. آیا هیچوقت از این بابت که اگر زندگی خود را وقف خدا بکنید و او شما را برای خدمت بشارت به شهرهای مختلفی بفرستد، وحشت کردهاید؟ برای بسیاری از اشخاص، این یک نگرانی واقعی است. کسانی که ابتدا خودشان را در چنین وضعیتی دیده بودند، بعدها شهادت دادهاند که ترس و تردیدشان با کمک خدا در حین کار تبدیل به اشتیاقی وصفناپذیر شده است.
تالین یکی از ۲۰۰۰ مبشر جوانی بود که سفر کردند. وی میگوید: «من برای این مسافرت واقعاً هیجانزده و درعینحال عصبی بودم. همهٔ اعضای گروه در یک منطقه زندگی میکردند و از این امتیاز برخوردار بودند که مطالب لازم را با هم مطالعه کنند و یاد بگیرند. من کمی احساس غریبی میکردم و نمیدانستم چطور باید با این موضوع کنار بیایم. چند چیز وجود داشت که فکر مرا مشغول میکردند. من اینجا چه کار میکنم؟ چطور میتوانم کمک کنم و مفید باشم؟ آیا واقعاً وجود من اینجا به کار میآید؟ از لحاظ روحانی هنوز چیزهای زیادی وجود داشت که باید یاد میگرفتم. نه در فعالیتهای کلیسایی حضور داشتم و نه در کلاس آموزش کتابمقدس شرکت کرده بودم، اما این تجربه چشمان مرا بر روی این حقیقت گشود که حضور در آن کلاس ها و مشارکت در فعالیتهای کلیسایی چقدر مهم است. درک این موضوع برای من خیلی اهمیت داشت. قبلاً فکر میکردم که خودم میتوانم آن کار را انجام بدهم، اما واقعیت این است که ما، بهعنوان مسیحی، احتیاج داریم که با سایر کسانی که هم ایمان و هم مسیر ما هستند مشارکت داشته باشیم تا از مسیر منحرف نشویم.» سخاطر جمع باشید که اگر بنا باشد در جایی دیگر به شکل تمام وقت خدا را خدمت کنید، خداوند به شما فیض خواهد بخشید تا همان هیجان و احساس هدفمندبودن و رشد روحانی را تجربه کنید.