اسم من آیداست؛ من دخترخالهٔ رامین هستم. قرار است همچنان که رامین برای شما دربارهٔ مردان کتابمقدسی مینویسد من هم دربارهٔ زنان کتابمقدسی بنویسم. البته شیوهٔ نگاه هر کدام از ما متفاوت خواهد بود، البته فکر نمیکنم که این به خودی خود اشکالی داشته باشد. من برای این قسمت «حوا» را انتخاب کردهام. حوا را خیلی دوست دارم، او نه فقط مادر همهٔ ما، بلکه اولین زن تاریخ است و این احساس که من میخواهم دربارهٔ او بنویسم، میتواند مرا هیجانزده کند.
گاهی اوقات دیدهام که کسانی که میخواهند دربارهٔ حوا حرف بزنند، میروند به سراغ آن قسمت از کتاب مقدس که داستان دربارهٔ مار است؛ البته شاید بعداً دراینباره چیزی بنویسم، اما حالا میخواهم در مورد چیزی دیگری با شما صحبت کنم و آن نحوهٔ بهوجودآمدن و یا در حقیقت تولد حوا است.
حوا چگونه متولد شد و چرا؟ کتاب مقدس به ما میگوید که او از همان بدنی بهوجود آمد که آدم بهوجود آمده بود. البته دقیقاً میگوید که: «پس یهوه خدا خوابی گران بر آدم مستولی کرد و در همان حال که آدم خفته بود یکی از دندههایش را گرفت و جای آن را با گوشت پر کرد» (پیدایش ۲: ۲۱). یادم است که با یکی از خواهرانم دربارهٔ این آیه گفتگو میکردیم. او به اینکه حوا از دندهٔ آدم بهوجود آمده است، اعتراض داشت. من به او گفتم که اگر خدا از هر قسمت دیگری از بدن آدم ، حوا را بهوجود میآورد، باز این پرسش اعتراضی تو میتوانست مطرح باشد. بهنظر من نکتهٔ اصلی در آفرینش حوا این است که او از همان بدنی است که آدم است، و البته آدم نیز از همان بدنی است که حوا است. حالا گیرم که آدم چند روز زودتر آمده باشد و حوا از یکدهم و چه میدانم حتی یکپنجاهم بدن آدم آفریده شده باشد (یک دنده)، چه فرقی میکند؟ آنها از یک جنس آفریده شدهاند، یعنی من از متن مقدس چنین میفهمم. اگر غیر از این بود، متن مقدس نمیتوانست بگوید که آنها یک تن میشوند (پیدایش ۲: ۲۴)؛ در واقع اصلاً منطقی نبود که کتاب مقدس انتظار داشته باشد که آنها یکی بشوند؛ در حالی که آنها از دو خمیرمایه آفریده شده باشند. اما اگر هر دو از یک خمیرمایه باشند، آنگاه یکیشدن ایشان درست از آب در میآید.
حالا بگذارید یک جور دیگر به قضیه نگاه کنیم؛ در کتاب ملاکی میخوانیم که برای اینکه «یک نسل» از جانب خدا باشد، آدم و حوا «یک» آفریده میشوند (ملاکی ۲: ۱۵). یعنی آنها از «یک خمیرمایه» درست میشوند؛ زیرا که قرار است «یک نسل» بهوجود آید، پس اصلاً بحث مرد و زن بودن مطرح نیست. کتاب مقدس نه تنها زنان را درجهٔ دوم حساب نکرده است، بلکه ما «یک» هستیم.
به نظرتان چه حرفهای دیگری دربارهٔ مادرمان (حوا) میتوانیم بگوییم؟ البته در مورد دستپخت او من اطلاعات کتابمقدسی ندارم، اما در خصوص رابطهٔ او با آدم چطور؟ چیزی به فکرتان میرسد؟ اگر با حرفهای من مخالف یا موافقید، خواهش میکنم نظراتان را با من در میان بگذارید. خیلی خوشحال میشوم که آنها را بخوانم. در ادامه باز در مورد حوا صحبت خواهم کرد.