دسته کلید میتواند چیزهای زیادی را به شما بگوید
شما را نمیدانم، اما من همیشه نگران سر و وضع ظاهری خودم بودم.
شما را نمیدانم، اما من همیشه نگران سر و وضع ظاهری خودم بودم.
با بررسی محیط اطراف، باید قبل از تاریکشدن هوا، سرپناهی پیدا میکردیم.
با بررسی محیط اطراف، باید قبل از تاریکشدن هوا، سرپناهی پیدا میکردیم.
همه چیز از روزی شروع شد که من در کلیسا بودم و به سخنان شبان جوانان گوش میدادم
از زمانی که سیزدهساله بودم، دیگر با خدا «راه» نرفتم...
آیا تا کنون به این موضوع فکر کردهاید که چرا خدا اجازه میدهد رنج و مشقت وجود داشته باشد؟
گرچه مدت ها از عهد و پیمان من با تو گذشته است، اما...