بند ۱
قلب من دست توست
جانم سر مست توست
گر اسیر دنیام
آزادیم دست توست
وقتی یار ندارم
تو هستی یار من
وقتی من بیمارم
تویی درمان من
ای عیسی میدونی
به عشقت اسیرم
تو اگر نباشی
بی تو من میمیرم
بندگردان
ای عیسی ای عیسی
خداوند و شاهم
تو هستی سرور و
تو هستی حیات من
بند ۲
چون روم در دعا
در حضور خدا
با مهر عظیمش
گوید فرزند بیا
گر شادی میخواهی
من شادی آوردم
برکت و قوت
بهر تو آوردم
فیض عجیب او
آرام جان من
ای عیسی صلیبت
فخر است و تاج من
بندگردان
ای عیسی ای عیسی
خداوند و شاهم
تو هستی سرور و
تو هستی حیات من