بند ۱
پدر من به تو محتاجم، رویت را بر من تابان ساز
خالق من تو دانی قلبم را، دلت را بر من نمایان ساز
افکارم بس پریشان است، ندانم راه و چاهم را
ولی یک چیز را دانم، که دارم وعدههایت را
بند ۲
پدرم چون به یاد آرم، فرستادی تو عیسی را
پسرت جانش بهرم داد، تا برداری گناهم را
آشتی دادی مرا با خود در خون پاک آن منجی
تو خلق کردی انسانی نو، قلبم را مذبحت کردی
بندگردان
روحالقدس، بر افراز پرستشهای من
نزد پدر به تخت پادشاه من
روحالقدس، عطاکنسرودی نو به من
تا لبهایم سرایند سرود قلب من
روحالقدس، آشکار ساز جلال آسمان
تا که بینم شکوه و قدرتی بیکران