برچسب: دعا
ماجراهای سینا و ستاره در همدان
توسط سلام مسیحی | ۱۲ فروردین ۱۴۰۱ | ماجراهای سینا و ستاره در همدان | 0 |
قسمت هفتم: درِ سوم
توسط سلام مسیحی | ۱۰ اسفند ۱۴۰۰ | ماجراهای سینا و ستاره در همدان | 0 |
ســینا از پنجرۀ اتاقش به بیرون نگاه کرد.
هنــوز بــاران میبارید.ســینا با اینکه باران و قدم زدن زیر آن با چتر را خیلی دوســت داشــت، توی دلش گفت:…
قسمت ششم: درِ دوم
توسط سلام مسیحی | ۱۰ اسفند ۱۴۰۰ | ماجراهای سینا و ستاره در همدان | 0 |
ســینا از پنجرۀ اتاقش به بیرون نگاه کرد.
هنــوز بــاران میبارید.ســینا با اینکه باران و قدم زدن زیر آن با چتر را خیلی دوســت داشــت، توی دلش گفت:…
قسمت پنجم: آقای همدانی
توسط سلام مسیحی | ۹ اسفند ۱۴۰۰ | ماجراهای سینا و ستاره در همدان | 0 |
ســینا از پنجرۀ اتاقش به بیرون نگاه کرد.
هنــوز بــاران میبارید.ســینا با اینکه باران و قدم زدن زیر آن با چتر را خیلی دوســت داشــت، توی دلش گفت:…
قسمت چهارم: درِ اول
توسط سلام مسیحی | ۸ اسفند ۱۴۰۰ | ماجراهای سینا و ستاره در همدان | 0 |
ســینا از پنجرۀ اتاقش به بیرون نگاه کرد.
هنــوز بــاران میبارید.ســینا با اینکه باران و قدم زدن زیر آن با چتر را خیلی دوســت داشــت، توی دلش گفت:…
قسمت سوم: گودال اسرارآمیز
توسط سلام مسیحی | ۸ اسفند ۱۴۰۰ | ماجراهای سینا و ستاره در همدان | 0 |
ســینا از پنجرۀ اتاقش به بیرون نگاه کرد.
هنــوز بــاران میبارید.ســینا با اینکه باران و قدم زدن زیر آن با چتر را خیلی دوســت داشــت، توی دلش گفت:…
قسمت دوم: محوطـۀ دنج پشت خانه
توسط سلام مسیحی | ۸ اسفند ۱۴۰۰ | کودکان, ماجراهای سینا و ستاره در همدان | 0 |
ســینا از پنجرۀ اتاقش به بیرون نگاه کرد.
هنــوز بــاران میبارید.ســینا با اینکه باران و قدم زدن زیر آن با چتر را خیلی دوســت داشــت، توی دلش گفت:…
قسمت اول: سینا و ستاره
توسط سلام مسیحی | ۸ اسفند ۱۴۰۰ | ماجراهای سینا و ستاره در همدان | 0 |
ســینا از پنجرۀ اتاقش به بیرون نگاه کرد.
هنــوز بــاران میبارید.ســینا با اینکه باران و قدم زدن زیر آن با چتر را خیلی دوســت داشــت، توی دلش گفت:…