آیات امروز بازتاب نگرش لوقا در مورد تعلیم عیسی دربارهٔ دعاست. آنچه بهروشنی از این نگرش سر بر میآوَرَد، این است که عیسی از شاگردانش انتظار داشت با شهامت دعا کرده، به خدا اعتماد کنند که او نیازهای روزانهشان را برآورده خواهد ساخت. شاگردان بهوضوح احساس میکردند در نحوهای که عیسی به «پدر» دعا میکرد، نکتهٔ خاصی وجود دارد که ایشان نیاز دارند آن را در زندگی خود بهکار گیرند. اما در خودِ این «الگوی» دعا که او به ایشان ارائه داد، نکات حیرتانگیزی وجود نداشت و هر یهودی دینداری با عبارات آن آشنا بود. تعلیمی که در پی آن آمد، بر نیاز به استقامت و سماجت تأکید میگذاشت. آن دوست که ابتدا و در نیمهشب، حاضر نبود خوراکی برای آن میهمان سرزده فراهم سازد، در اینجا معرف تجربیات دائمی ما در زمینهٔ شکست در دعاست، و نیز بیانگر این است که ما ناشکیبایی و فقدان شفقت و دلسوزی خود را بر خدا فرافکنی میکنیم. اعتماد به خدا را ما از شکم مادر دریافت نمیکنیم. اعتماد را باید کشف کنیم و بیاموزیم. باید تصویری را که از خدا در ذهن داریم کنار بگذاریم، تصویری که در اثر تجربیات گذشته یا خاطرات جریحهدار لطمه دیده است و بهجای آن، اصرار و پافشاری را در پیش بگیریم.
خدا شباهتی به آن دوست در نیمههای شب ندارد. با این حال، ممکن است گاه احساس کنیم که رها شدهایم و درخواستهایمان شنیده نشدهاند. دعای همراه با اصرار و پافشاری، مستلزم انضباط و شهامت است. عضلههای روحانی ما، پیش از آنکه مطمئن شویم قادرند ما را از دورههای دشوار عبور دهند، نیاز به رشد و تمرین دارند. عیسی بار دیگر شاگردان را برای مصائب خود آماده کرد. برای درک درست این رنجها، و نیز رنجهایی که خود ایشان نیز باید متحمل میشدند، نیاز به عطیهٔ تسلیبخش روحالقدس هست.