بهشت و جهنمی که مورمونها تعریف میکنند، چگونه جایی است؟ فاسفهٔ ازدواج از دید این افراد چگونه است و چه مغایرتی با تعالیم کتابمقدس دارد؟ برای دانستن جواب، قسمت پیشین را مطالعه کنید.
ارزیابی اعتقادات مورمونها
در نگاهی گذرا، هر خوانندهٔ ایرانی پی میبرد که اعتقادات مورمونها دربارهٔ خدا و مسیح و انسان، نه فقط بر خلاف اعتقادات مسیحیتِ سنتی، بلکه بر خلاف اعتقادات ادیان توحیدی و ابراهیمی نیز میباشد.
اختلاف با عقاید همهٔ ادیان توحیدی
پیش از هر چیز، اعتقاد به خدایان متعدد که در عالمهای گوناگون خدایی میکنند، بر خلاف اعتقادات همهٔ ادیان توحیدی است. نه در مسیحیت و نه در هیچیک از ادیان توحیدی، خدا زاییدهٔ خدای دیگری نیست. اعتقاد به اینکه خدا زمانی یک انسان فانی بود و در اثر اطاعت از احکام انجیل به الوهیت رسید، در هیچ دینی پذیرفته شده نیست. علاوهبراین، باید پرسید که زمانی که این خدا هنوز خدا نشده بود، چه انجیلی وجود داشته است که او از آن اطاعت کند؟ خدا نه زاییده و نه میزاید؛ در آسمان هیچ ازدواجی میان روحها وجود ندارد و کسی به نام مادر آسمانی نیست. خدا خدای همهٔ انسانها از هر نسل و نژادی است و هیچکس در اثر مجازات الهی تغییر رنگ و قیافه نمیدهد. همچنین، خدا میان هیچ بشری تبعیض قائل نمیشود. اعتقاد به وجود روح انسان پیش از تولدش نیز در هیچ دین توحیدی نیامده. اعتقاد به اینکه انسان در اثر اطاعت از انجیل و تکامل یافتن، به خدایی میرسد، کفر محض است. ارتباط جنسی خدا با مریم باکره نیز کفر است و برای هر شخص مؤمن به خدا بینهایت اهانتآمیز میباشد. سرنوشت انسان پس از مرگش در همین دنیا تعیین میشود. خداترسان و نیکوکاران به حیات جاودانی میرسند و خدانشناسان و بدکاران به عذاب جاودانی.
اختلاف با عقاید مسیحیت
تثلیث: طبق اعتقادات مسیحیت، تثلیث به این معنا است که پدر و پسر و روحالقدس یک خدای واحد را تشکیل میدهند. در مسیحیت فقط یک خدا وجود دارد. در حالیکه مورمونها آنان را سه خدای متمایز و مستقل میشمارند. در مسیحیت، عیسی مسیح پیش از ولادتش بهشکل کلمهٔ خدا وجود داشته و پسر یگانهٔ خدای پدر بوده است (یوحنا ۱: ۱۴). او برادر یا خواهر دیگری نداشته است، چه برسد به اینکه شیطان برادر او باشد! هیچیک از فرشتگان زاییدهٔ خدا نیستند. ماجراهای مهاجرت یارِد و نِفی به قارهٔ آمریکا نیز در کتابمقدس نیامده است. ذکری هم از این نیست که عیسی مسیح به قارهٔ آمریکا رفته و به این اقوام بشارت داده باشد.
گناه: در مسیحیت امری است بسیار جدی با عواقبی وخیم. انسان اولیه از خدا نافرمانی کرد و موجب لعنت خود و نظام طبیعت گردید. این گناه باعث جدایی او و تمامی بشر از خدا شد. کسی که از گناه خود توبه نکند و با ایمان بهسوی خدا بازنگردد، قطعاً محکوم به عذاب جاودانی خواهد شد.
رستگاری: در مسیحیت، رستگاری صرفاً در اثر کفاره و قربانی عیسی مسیح و ایمان به او میسر است. تلاش انسان در جهت تعالی و تکامل اثری در رستگاری او ندارد، بلکه فقط ثمرهٔ رستگاری او است. درحالیکه در مورمونیزم، این انسان است که باید با تلاش و کوشش خود در اطاعت از احکام انجیل (البته انجیل مورمونها) به رستگاری برسد که آن نیز به معنی نیل به مقام الوهیت میباشد.
ایرادهای وارده بر کتاب مورمون
همانگونه که قبلاً اشاره شد، مورمونها کتاب خود و حتی ترجمهٔ آن را الهی و الهامی و مصون از خطا میدانند. اما میان چاپ اولیه کتاب مورمون در سال ۱۸۳۰ و چاپ جدید آن در سال ۱۹۸۱، بیش از ۴٬۰۰۰ تغییر و اصلاح وجود دارد. نشریه رسمی مورمونها به نام The Ensign اذعان داشته که این اصلاحات عمدتاً مربوط میشده به اشتباهات جغرافیایی، املایی، دستور زبانی، و سبک نگارش. اما سؤال اینجا است که اگر کتابی با قدرت الهی ترجمه شده، چگونه ممکن است در آن اشتباهاتی از این دست وجود داشته باشد؟
دیگر آنکه، کتاب مورمون ادعا میکند که بین سالهای ۶۰۰ ق.م. و ۴۲۱ میلادی نوشته شده است. اما جالب اینجا است که در این کتاب حدود ۲۷٬۰۰۰ کلمه عیناً از ترجمهٔ استاندارد انگلیسی معروف بهKing James Version نقل شده است که اکثراً شامل عین آیاتِ این ترجمه میباشد. با توجه به اینکه این ترجمهٔ انگلیسی از کتابمقدس در سال ۱۶۱۱ میلادی صورت گرفته، چگونه ممکن است که عین جملات آن در متنی بهکار رفته باشد که دستکم ۱۲۰۰ سال پیش از آن نوشته شده است؟ مورمونها معمولاً دوست ندارند راجع به این موضوع صحبت کنند!
بهعلاوه، کتاب مورمون به اقوام و تمدنها و رویدادهایی در قاره آمریکا با ذکر محل، اشاره میکند. اما باستانشناسی تا کنون اثری از این اقوام و تمدنها و رویدادها نیافته است. مثلاً اسمیت ادعا کرده که کتاب مورمون به زبان مصری اصلاحشده نوشته شده است. دانشمندان نمیدانند که چنین زبانی اصلاً وجود داشته یا نه یا اگر داشته، آیا به قارهٔ آمریکا رسیده بوده یا نه؛ یا مثلاً باستانشناسی هیچ اثری از مهاجرت دستهای از قوم اسرائیل به قاره آمریکا نیافته است. اثری از هیچیک از تمدنهای درخشان مذکور در کتاب مورمون تابهحال یافت نشده است. هیچیک از محافل علمی ایالات متحده ادعاهای تاریخی کتاب مورمون را جدی تلقی نمیکند.
درضمن، کتاب مورمون ادعا میکند که کمال انجیل جاودانی است، اما جالب است بدانید بسیاری از عقایدی که در بخش اعتقادات مورمونها مورد اشاره قرار گرفته، در کتاب مورمون نیست و بعدها حتی در طول حیات جوزف اسمیت وارد نظام اعتقادی مورمونها شده است. نظیر، انسان بودن خدا، خدا شدن انسانها، وجود روح انسان پیش از تولد و غیره. چگونه ممکن است کتابی که ادعای کمال انجیل جاودانی را دارد، فاقد اعتقاداتی باشد که بنیاد مورمونیزم را تشکیل میدهد؟