سرود نیایش
«جان من خداوند را تمجید میکند و روحم در نجاتدهندهام خدا، به وجد میآید، زیرا بر حقارت کنیز خود نظر افکنده است.»
لوقا ۱: ۴۶-۴۸
سرود نیایش مریم که در لاتین با عنوان «روحم خداوند را تجلیل میکند» شهرت یافته است، زبان و بیانی به شیوۀ نوشتههای عهدعتیق دارد و چون مزامیر، مملو از ستایش خداست. چه بسا مریم در این سرود، از حنّا مادر سموئیل الهام گرفته باشد (اول سموئیل ۲: ۱-۱۰).
هرچند ستایش مریم در ابتدای سرود ظاهراً جنبۀ شخصی داشته، حالات و هیجانات روحیاش در واکنش به عمل عظیم خدا را بیان میکند، اما در ادامه مریم به توصیف کارهای عظیم خدا برای قوم برگزیدهاش میپردازد. در این سرود، لطف عظیم و بیاندازهٔ خدا به دختری حقیر و ناشناس تصویر و نشانه بارزی از عدالت خداست. انتخاب مریم در آغاز وقوع این رویداد عظیم، حاکی از این است که بر خلاف انتظار بسیاری از یهودیان آن زمان، دل خداوند متمایل به صاحبان قدرت در این جهان نیست و با این واقعه آنان را مورد داوری قرار داده است. در عوض، توجه خالق به فروتنان است و آنان را سربلند کرده، عزت میبخشد. سخنان مریم بیانگر روحی فروتن است که لیاقت خود را در این انتخاب دخیل ندانسته، آن را تنها به لطف بیاندازۀ خدا نسبت میدهد.
همچنین، سرود مریم پیشگویی اموری است که خدا توسط مسیح خود به انجام خواهد رسانید. آبستن شدن مریم به مسیح خداوند بشارت عظیمی به تمامی ضعفاست، چراکه تجسم پسر خدا در رحم دختری جوان، نشانگر نهایت توجه خدا به بشر و بهویژه ضعفا و محرومان جهان است. با این عمل، خدا وفاداری خود به وعدههایش را نشان داده، جلال و شکوه آسمانی خویش را به منتظران و ترسندگان خود آشکار میکند.
سرود مریم، بهنوعی زبان حال تمام کسانی است که با ملاقات شخصی مسیح لطف خدا را با تمام وجود خود تجربه کردهاند. دهان این رحمتیافتگان خدا مملو از ستایش و پرستش پروردگاری است که با تجسم پسر خود، آنها را به جلال ابدی خود وارد کرده است. پولس رسول این حقیقت را راز خدا میبیند که از جلالی عظیم در میان غیریهودیان برخوردار است: «رازی که همانا مسیح در شماست، که امید جلال است.» (کولسیان ۱: ۲۷)
همواره حضور پرجلال مسیح را در وجود خود و در میان خود گرامی بداریم تا چون مریم، بهخاطر لطف عظیم خدا، پیوسته ستایش او بر زبان ما جاری باشد.
مطالعهٔ کتاب مقدس
لوقا ۱: ۴۶-۴۸
«جان من خداوند را تمجید میکند و روحم در نجاتدهندهام خدا، به وجد میآید، زیرا بر حقارت کنیز خود نظر افکنده است.»