شمع دوم (به رنگ بنفش): شمع صلح و پیامبران عهد عتیق

تصورش را کنید که کسی حاضر نمی‌شد پیام‌هایی را که خدا به او داده بود، بدست انسان‌ها برساند!‌ پیامبران نقش خیلی مهمی در شکل‌گیری قوم خدا و تحقق نقشهٔ خدا داشته‌اند. موسی نه‌تنها پیامبر خدا برای قوم بود، بلکه برای قوم شفاعت و همچون سردار لشکر، آنها را به سرزمین مقدس هدایت می‌کرد. 

در داستان داوود و بتشبع (دوم سموئیل ۱۱-۱۲) ناتان صدای بی‌­صدایان است در مقابل پادشاهی بسیار قدرتمند ولی گناهکار. او پیام مجازات خدا را برای داوود می‌آورد و داوود را به گناهش روبرو می‌کند. 

دیگر پیامبرای بزرگ یا کوچک (از لحاظ حجم نوشته‌­هایشان) همواره سعی کردند که پیام خدا را به قوم  یا رهبران قوم برسانند تا رابطۀ عاشقانه یهوه و اسرائیل حفظ شود. پیام‌هایی که نه همیشه عاشقانه بلکه در اکثر موارد  دعوت به توبه بود. تقریبا در تمامی نوشته­‌های پیامبران، پیام امید و نجات وجود دارد، در برخی به‌وضوح و مکرراً و در برخی با اشاره و گذرا. شاید یکی از واضح‌ترین و بهترین پیام‌های نجات خداوند در کتاب اشعیاء نبی باشد که می‌فرماید: «اینک خداوندگارْ یهوه نیرومندانه می‌آید و بازویش برای او حکمرانی می‌کند. پاداش او با وی است و اُجرت او پیش رویش می‌آید. او همچون شبانْ گوسفندان خود را خواهد چرانید، و بره‌ها را میان بازوانش گرد خواهد آورد؛ آنها را در آغوش خود حمل خواهد کرد، و شیردهندگان را با ملایمت رهبری خواهد نمود.» (اشعیا ۴۰: ۱۰-۱۱)  یا «من، آری من، یهوه هستم و جز من نجات‌دهنده‌ای نیست.» (اشعیا ۴۳: ۱۱)

شمع اول نشان‌ه­ایی از بنیانِ وعدۀ نجات خدا برای بشریت است. شمع دوم دیوارهای خانه‌­ای است که خدا توسط پیامبرانش بنا می‌­کند تا ما بتوانیم در این نجات زندگی کنیم. پیامبران عهد جدید (رسولان عیسی) به‌خوبی از نشانه­‌ها و پیشگویی‌های رسولان عهد عتیق استفاده می‌کنند تا ثابت کنند که عیسی همان یهوهٔ مجسم، شبان گوسفندان و نجات دهندۀ موعود است که به این دنیا پا گذاشته:«مترسید، زیرا بشارتی برایتان دارم، خبری بس شادی‌بخش که برای تمامی قوم است: امروز در شهر داوود، نجات‌دهنده‌ای برای شما به دنیا آمد. او خداوندْ مسیح است.» (لوقا ۲: ۱۰-۱۱) 

اما این خدای نجات دهنده، نجات خود را با جنگ به دنیا هدیه نمی‌کند، بلکه؛ «زیرا که برای ما کودکی زاده و پسری به ما بخشیده شد؛ سلطنت بر دوش او خواهد بود و او ’مشاور شگفت‌انگیز‘ و ’خدای قدیر‘و ’پدر سرمدی‘ و ’سَرور صلح‘ خوانده خواهد شد. افزونی فرمانروایی و صلح او را پایانی نخواهد بود، و او بر تخت داوود و بر قلمرو او حکمرانی خواهد کرد، و آن را به انصاف و عدالت، از حال تا به ابد، استوار خواهد ساخت و پایدار نگاه خواهد داشت.» (اشعیا ۹: ۶-۷) 

امروزه جنگ‌های زیادی در دنیای اطراف ما وجود دارد. چه جنگ بین ملت و ملت، بین فرد به فرد  یا بین فرد و خودش. بنظر می‌رسد که دنیای امروز ما با وعدۀ سلطنت سرور صلح و پادشاه عادل ابدی، خیلی فاصله دارد، ولی باید به یاد داشت که این فصل، فصل انتظار است. انتظاری که شاید هزاران سال طول بکشد ولی برای پدر سرمدی روزی بیش نیست. 

فصل انتظار میلاد به ما یادآوری می‌کند:« خوشا به حال صلح‌جویان، زیرا آنان فرزندان خدا خوانده خواهند شد.» (متی ۵: ۹) سرور صلح، روزی خواهد آمد و دنیا و تمامی کائنات را در سیطرۀ صلح و سلامتی خود خواهد گرفت، همانطور که خدا به ابراهیم وعده داد و در عیسی به عمل رساند. 

آیا این وظیفه ما نیست که این پیام خوش را به دیگران برسانیم؟ آیا ما هم همانند پیامبران و رسولان منتظر آمدن خدای قدیر هستیم؟ آیا ما همچون این شمع فصل انتظارِمیلاد، نور صلح را در دنیای تاریک اطراف خود می‌­تابانیم؟ 

اما صلح بدون عشق نمی‌­تواند پیام هیچ پیامبری باشد که این موضوع ما را به شمع سوم فصل ادونت می‌رساند.

دیدگاه شما در مورد این مطلب:
این دیدگاه به‌طور خصوصی برای ما فرستاده می‌شود. بنابراین، مشخصات شما «کاملاً» محفوظ است.