مقدمه
جایتان خالی، چند شب پیش که خانهٔ یکی از بستگان میهمان بودم؛ قورمهسبزی خوردم. بسیار خوشمزه بود و من از طعم غذا تعریف کردم و بعد، در فرصتی که پیش آمد از میزبان پرسیدم که اگر برایش امکان دارد، نحوهٔ تهیهٔ آن را به من بگوید. پاسخ میزبان اما این بود: «این یک راز است.»
راز، یعنی چیزی که برای دارندهاش مشخص است، اما به دلایلی از گفتن آن سر باز میزند و معذور است. مثال دربارهٔ معنای راز از این دریچه که گفتم بسیار است، اما مورد مشترک بین همهٔ آنها، این است که شخص بنا بر دلیل یا دلایلی از بازگوکردن آن خودداری میکند، مانند همین مثال قورمهسبزی که در آن میزبان من، چیزی را که میدانست بازگو نکرد.
در مسیحیت سنتی، آیینهایی هستند که از آنها بهعنوان راز یا آیین مقدس یاد میشوند؛ اینها به چه معنا هستند؟ آیا آنها هم مواردی هستند که بنا بر دلایلی، مسیحیان از بازگوکردن آنها به دیگران خودداری میکنند؟
گاهی اوقات در داستانها میخوانیم که چگونه قهرمانی برای کشف رازی ناشناخته، راهی سرزمینهای ناشناس میشود، از آزمایشهای متعددی سربلند بیرون میآید تا سرانجام بتواند پرده از آن راز بردارد.
اما رازی که در اینجا از آن صحبت میشود، رازی مگو نمیباشد، ولی فهم بشر از درک عمق آن عجز است، لذا بهعنوان راز تعبیر میشود. در مسیحیت سنتی، صحبت از آیینها یا مراسمی است که اگر چه میتوان در خصوص معانی آنها کتابها خواند و حرفها گفت و شنید، اما درک این آیینها بهنحوی که بیانگر کل حقیقتشان باشد، بر ما آشکار نیست.
این آیینها را تا هفت مورد شمردهاند: دو مورد از آنها یعنی «تعمید» و «عشاء»، آیینهایی هستند که شخصاً توسط عیسی مسیح در انجیل فرمان انجامدادن آنها صادر شده است (تعمید: متی ۲۸: ۱۹؛ عشاء: لوقا ۲: ۱۷ تا ۲۰). کلیساهای پروتستان، عموماً این دو آیین را رعایت میکنند.
در خصوص پنج آیین دیگر، اگر چه توسط شخص عیسی مسیح فرمان مستقیم صادر نشده است، اما بنا بر اعتقاد کلیساهای کاتولیک و ارتدوکس، این پنج آیین پذیرفته شدهاند، زیرا از سایر متن مقدس قابل برداشت هستند و ریشه در سنت کلیسای اولیه دارند.
این هفت آیین جمعاً عبارتند از:
- تعمید
- تثبیت یا تأیید؛ یا استواری
- عشاء یا قربانی مقدس؛ یا سپاسگزاری
- توبه یا اعتراف
- تدهین
- دستگذاری
- ازدواج
در قسمتهای بعدی، به تشریح هر یک از این آیینها میپردازیم؛ اما باید این را در نظر داشته باشیم که منظور از «رازبودن» اینها بدان معناست که اگر چه ظاهر آنها مشخص است و دربارهٔ آنها –چنانکه در ادامه بدان خواهیم پرداخت- میتوان سخن گفت، اما درک حقیقت آنها از فهم انسانی فراتر است و بدین معنا، شایسته است که آنها را رازی غیرقابل دسترس از فهم بشر دانست.