۲) اَشکال اولیهٔ مسیحیت. اُرتودکس، مسیحیت یهودی، گِنوسی ۱ و ماندِئیسم ۲
واژگان کلیدیِ مرتبط با مسیحیت پارسی: اصول مسیحیت، ماندئیسم، زمینهای برای ظهور اسلام
اعضای کلیسای اولیه در اورشلیم گرد هم میآمدند و با آرمان موعظهٔ پیام عیسای مسیح متحد بودند، مسیح مصلوبی که روز سوم از مردگان قیام کرده بود. خوانندهٔ کتاب اعمال رسولان، از رشد این جامعه بهرغم مخالف شدید، معجزات آن و غیرت میسیونری ۳ شگفتزده میشود. پیروان اولیه، پس از نزول روحالقدس بر ایشان، از اورشلیم بهسوی جوامع یهودی سراسر امپراطوری روم، پارت (پارس)، سامره و سرانجام «امتهای» غیریهودی رفتند.
خدمت میسیونری در بین امتهای غیریهودی، باعث بحران هویت شد. بسیاری از مسیحیان یهودینژاد، این جامعهٔ جدید مذهبی را طبیعتاً نوعی یهودیت میپنداشتند. آیا این بدان معنا بود که مسیحیان غیریهودی نیز میبایست از طریق ختنه و رعایت شریعت، یهودی میشدند؟ چنانکه در کتاب اعمال باب ۱۵ میخوانیم، شورایی در اورشلیم تشکیل شد که یعقوب، رئیس کلیسای اورشلیم و پولس، رسول امتها، تصمیم گرفتند که ختنه و رعایت کامل شریعت یهود برای مسیحیان امتها را الزامی ندانند و این گروندگان، باید از بتپرستی، روابط جنسی غیراخلاقی و خوردن خون حیوانات بپرهیزند. لیکن نامههای پولس رسول، مخصوصاً در غلاطیان، گویای این هستند که همه با این تصمیم موافق نبودند. مسیحیان یهودینژاد به ترغیب مسیحیانِ امتها به یهودیشدن، بهمنظور «مسیحیِ واقعی شدن»، ادامه دادند. همچنان که مسیحیت در میان امتها گسترش مییافت، مسیحیان یهودینژاد نیز تا قرن دوم میلادی دوام یافتند.
رشد مسیحیانِ امتها، مشکلی جدید نیز پدید آوَرد: عیسای مسیح کیست؟ آیا او انسان بود یا الهی؟ مسیحیان یهودینژاد او را ماشیح، نجاتدهندهٔ موعود خود میدانستند، اما با الهی دانستنِ او دستبهگریبان بودند. از نظر آنها او انسان بود، برگزیدهٔ خدا برای مأموریتی نجاتبخش و خاص. اما امتهای یونانیزبان، برعکس یهودیان، برای درک هویت عیسای مسیح به فرقههای رمزی و فلسفهٔ یونانی-رومی متوسل شدند و فرقهٔ معروف «گنوسی» از میان اینها سر برآورد. باور آنها این بود که عیسای مسیح خدایی ۴ است که به زمین آمده تا آدمیان را از امور این جهان برهاند. این فرقهها که ماهیتشان متفاوت بود، انسانیت مسیح را رد میکردند و باور داشتند که عیسی در این جهان، خصوصیات انسان را بر خود گرفته تا نوعی «دانش» سریِ خاصی را بر پیروانش مکشوف سازد، حتی در مرگش بر صلیب. مانیگرایان، که در دوگانهباوری با زرتشتیان مشابه بودند، بر دوگانهباوریِ واضح این جهانبینی که خدای خالق و عیسی را نیکو و جهان را بد میپنداشت، تأکید بسیار گذاشتند.
آرمان گنوسی، یعنی «گریز از این جهان»، باعث پدیدآمدن دو نگرش متضاد در مورد زندگی شد. برخی گنوسیهای افراطی بر تحولات آغازینِ مسیحیتِ رهبانی تأثیر بهسزایی داشتند و گروه دیگرشان، روابط جنسی آزاد و مشارکت در بتپرستی را مجاز میدانستند، زیرا اعمال بدن را غیرواقعی میپنداشتند. گنوسیها برخلاف مسیحیان «راستدین» (ارتودکس) در بتپرستیِ امپراطوری مشارکت داشتند و اینگونه از جفای امپراطوری روم میگریختند. معلمان گنوسی، همچون والِنتیوس ۵ و باسیلیدِس ۶ به مرور زمان نظامهای تعلیمیِ پیچیده و مؤثری بنا کردند که ما امروزه فقط رئوس مطالبشان را میدانیم. بسیاری از مسیحیان ارتودکس، همچون آیرینیوس، اسقف لیون ۷، از پدران کلیسای قرن دوم، الهیات خود را در مخالفت با این نظامها بنا نهادند. این پدرانِ ارتودکسِ کلیسا تأکید داشتند که باید بهطور همزمان، هم بر انسانیت و هم بر الوهیت مسیح صحه گذاشت.
در حینی که مسیحیت «ارتودکس» جایگاه برتری مییافت [مخصوصاً پس از شورای نیقییه در سال ۳۲۵ میلادی]، مسیحیان گنوسی بهطور فزایندهای خود را در حاشیه دیدند و اغلب به شمال افریقا، سرزمین عرب و امپراطوری ساسانی (در پارس) نقل مکان کردند. بنابراین، محتمل است که باورهای مردم خاورمیانهٔ پیش از اسلام بهشدت تحت تأثیر مسیحیان گنوسی قرار گرفته باشد. همچنین، میتوان تشابهاتی میان ایدههای گنوسی و تعالیم قرآنی در باب ماهیت عیسای مسیح دید: مثلاً اینکه واقعهٔ تاریخیِ مصلوبشدن عیسی توسط هر دو رد شده است. تعالیم اسلام، از بعضی جهات، بهطور خاص به یکتاپرستیِ مسیحیتِ یهودی، مخصوصاً اینکه عیسای مسیح را پیامبر میداند تا الوهی، نزدیکتر است. اما همچنین ممکن است که تعالیم مسیحیتِ یهودی و گنوسی در قرن پنجم و ششم میلادی تا حدی برهمپوشانی و آمیختگی پیدا کرده باشند.
مَندیانِ ۸ استان خوزستانِ ایران نمونهٔ خوبی از فرقهٔ گنوسی هستند که تا امروز نیز بقا یافتهاند. مندیان امروزی بسیار مداراگرتر از گنوسیهای دوران باستانند و ارزشهای اخلاقیِ جنسی و ازدواج را باور دارند. آنها بهطور خاص برای یحیای تعمیددهنده و مراسم تعمید ارزش والایی قائلاند. درک آنها از نجات، همچون درکِ گنوسیهای باستان، مبتنی بر گریز از جهانِ شریر و از طریق دستیابی به دانش رمزی و همانا تعالیم «رمزآلود» عیسی است. جای تعجب نیست که مندیان چنین در خصوص آداب مذهبیشان رازدار و پنهانکارند و در خصوص آنها مطالب چندانی نوشته نشده است.
- Gnosticism این واژه در فارسی به ناستیکی و غنوسی هم برگردانده شده. م.
- Mandaeism فرقۀ عرفانی برخی مردم جنوب عراق. م.
- «میسیون» عرصۀ وسیعی از خدمات بشارتی/تعلیمی/شاگردسازی… را دربرمیگیرد. اگرچه در زبان فارسی فقط به جنبۀ بشارت آن اشاره شده، ولی بیش از همۀ اینهاست. مأموریت کلیساست. به همین جهت این واژه را همانطور که در انگلیسی/فرانسه آمده در فارسی استفاده کردهایم. م.
- در انگلیسی god آمده که در فارسی معادل «ایزد»، «دادار» و غیره را برای آن آوردهاند و منظور از آن خدای خالق نیست. م.
- Valentinus
- Basilides
- Father Irenaeus of Lyons
- Mandaeans