آیا در عهدعتیق اشارهای به «تکلم به زبانها» شده است؟ در عهدجدید چطور؟ برای دانستن جواب، قسمت پیشین را مطالعه کنید.
در کتاب اعمال رسولان، در مجموع سه بار مستقیم و صریح به رویدادهایی اشاره شده که طی آنها، افراد بههنگام نزول روحالقدس به زبانها تکلم کردند. این سه رویداد عبارتند از: روز پنطیکاست (فصل ۲)؛ ماجرای کرنیلیوس، افسر رومی (فصل ۱۰ و ۱۱) و ماجرای شاگردان یحیی (فصل ۱۹). یک مورد دیگر نیز هست که در آن بهطور غیرمستقیم به تکلم به زبانها اشاره شده است: ماجرای ایمان سامریان، فصل ۸. بههنگام بررسی این بخشها، توجه داشته باشید که آنها به موضوع نزول روحالقدس برای نخستین بار بر افراد اشاره دارند، یعنی همان مقولهای که تحت عنوان «تعمید روحالقدس» شناخته شده است.
مورد نخست: روز پنطیکاست
در روز پنطیکاست، پیروان نزدیک عیسی، یعنی تمامی آن ۱۲۰ نفر (اعمال ۱: ۱۵)، «به یکدل در یکجا بودند» که همگی از روحالقدس پُر شدند (اعمال ۲: ۳). نشانهٔ این امر اینها بودند: آوازی از آسمان چون صدای وزیدن بادی شدید شنیده شد؛ زبانههایی شبیه زبانههای آتش که بر هر یکی از ایشان قرار گرفت؛ سخنگفتن به زبانهای مختلف بهنوعی که روح بدیشان قدرت تلفظ بخشید (اعمال ۲: ۲-۴). در این ماجرا، آنچه موجب حیرت و شگفتی نظارهگران شد، این بود که میشنیدند که این مردمان جلیلی، به زبانهای ایشان ذکر کبریایی خدا را میکردند (اعمال ۲: ۱۱؛ طبق ترجمهٔ هزارهنو، مدح اعمال عظیم خدا را میگویند). طبق آیات ۹ و ۱۰، دستکم مردم یهودی از ۱۳ یا ۱۴ نقطهٔ جهان شنیدند که پیروان عیسی، اعمال عظیم خدا را به زبان سرزمین ایشان مدح میکنند.
در رویداد روز پنطیکاست، یک نکتهٔ بسیار مهم وجود دارد. همانطور که بیان کردیم، در روزگار عهدعتیق کسانی که عطای روحالقدس را دریافت میکردند، به زبانها تکلم نمیکردند، بلکه فقط نبوت میکردند، یعنی عظمت خدا را تحت الهام و سلطه روحالقدس بیان میداشتند. در روز پنطیکاست، ایمانداران به زبانهایی که نمیشناختند تکلم کردند و عظمت خدا را بیان داشتند. پطرس رسول، تحت الهام روحالقدس، این واقعه را (یعنی سخن گفتن به زبانها را) برابر دانست با همان نبوتی که یوئیل نبی پیشگویی کرده بود (رجوع کنید به اعمال ۲: ۱۶-۱۸). بهعبارت دیگر، پطرس رسول این پدیدهٔ نوین (سخن گفتن به زبانها) را مترادف میدانست با نبوتکردن. زیرا ایمانداران عملاً عظمت خدا را بیان میداشتند، اما این بار به زبانهای سایر ملل دنیا، نه فقط به زبان مردم یهود. اما در عمل، نقش تکلم به زبانها در این رویداد، همان نقش و عملکرد نبوت بود، نبوتی از همان دست که آن ۷۰ شیخ در روزگار موسی انجام دادند.
مورد دوم: در خانهٔ کرنیلیوس، افسر رومی
در این ماجرا (اعمال، فصل ۱۰)، افسری رومی بهدنبال مشاهدهٔ رؤیایی، پطرس را به خانهٔ خود دعوت کرد. در همان حال که پطرس مشغول بیان پیام انجیل بود، روحالقدس بر این افسر غیریهودی و همراهان غیریهودیاش فرود آمد؛ زیرا پطرس و همراهانش دیدند که ایشان نیز به زبانها متکلم شده، خدا را تمجید میکنند (اعمال ۱۰: ۴۶؛ طبق ترجمه هزاره نو، خدا را میستایند). این درست همان اتفاقی بود که برای رسولان و پیروان اولیهٔ خداوند عیسی در روز پنطیکاست رخ داده بود (اعمال ۱۰: ۴۷). در این واقعه، گفته نشده که این مردم غیریهودی به کدام زبانها خدا را میستودند، اما از آنجا که آمده که پطرس و همراهانش شنیدند که ایشان به زبانها خدا را تمجید میکنند، طبیعی است چنین برداشت کنیم که آنان به زبانهایی سخن میگفتند که برای پطرس و همراهانش قابل درک بود، چرا که در غیراینصورت، از کجا میدانستند که ایشان مشغول تمجید خدا هستند و نه مشغول شفاعت یا توبه و ندامت برای گناهانشان!
مورد سوم:شاگردان یحیی
مورد آخر، در اعمال ۱۹: ۱-۷ یافت میشود. در این ماجرا، پولس رسول در شهر افسس اشخاصی را یافت که شاگردان یحیی تعمیددهنده بودند. چون ایشان را به تعمید خداوند عیسی غسل تعمید داد و بر آنان دست نهاد، روحالقدس بر ایشان نازل شد و به زبانها متکلم گشته، نبوت کردند (آیه ۶). در اینجا باز باید توجه داشت که سخن گفتن این اشخاص به زبانها در حکم نبوت شناخته شده، یعنی گفتاری در وصف عظمت خدا و ستایش او. در واقع، شنوندگان میتوانستند بفهمند که این اشخاص مشغول سخنگفتن به زبانهای دیگر هستند، اما زبانهایی که ایشان میتوانستند تشخیص بدهند زبانهای بشری بوده است، در غیر اینصورت از کجا میدانستند که دارند نبوت میکنند؟!