کتاب اعمال رسولان صحبتکردن به زبانها را چگونه توضیح میدهد؟ برای دانستن جواب، قسمت پیشین را مطالعه کنید.
کمک به توسعهٔ انجیل
آیا تا بهحال از خود پرسیدهاید که چرا کتاب اعمال رسولان این سه مورد را ذکر کرده، میگوید که ایماندارانِ آن روزگار به زبانها سخن گفتند و نبوت کردند؟ چرا لوقا با چنین صراحت و دقتی به موضوع تکلم به زبانها بههنگام تعمید روحالقدس اشاره میکند؟ آیا هدف او، ارائهٔ تعلیم در مورد تکلم به زبانها بود؟
پاسخ را باید در علت نگارش کتاب اعمال رسولان جستجو کرد. این کتاب با چه هدفی نوشته شده است؟ با مطالعهٔ جدی و عمیق کتاب اعمال رسولان، پی میبریم که لوقا طرحی مشخص را در تمام کتابش دنبال میکند که همانا تحقق فرمایش خداوند عیسی در ۱: ۸ میباشد: «لیکن چون روحالقدس بر شما میآید، قوت خواهید یافت و شاهدان من خواهید بود، در اورشلیم و تمامی یهودیه و سامره و تا اقصای جهان.» بنابراین، میبینیم که لوقا چگونه استادانه گسترش و اشاعهٔ مسیحیت را از اورشلیم تا به خودِ شهر روم پی میگیرد. بشارت انجیل از اورشلیم تا به روم رسید. البته این یکی از علل نگارش کتاب اعمال است، علتی که به بررسی ما مربوط میگردد.
برای شروع بشارت و تأسیس کلیسا، خدا مقدر فرموده بود که این امر را خودش آغاز کند. ازاینرو، در روز پنطیکاست کاری خارقالعاده انجام داد. در آن روز، پیام انجیل را برای اولین بار خودش اعلام داشت، بهوسیلهٔ زبانهای مردمانی که از سرزمینهای مختلف در اورشلیم جمع بودند. این دلیلی قاطع بود برای شنوندگان. رسولان و سایر شاگردان عیسی، بیگمان به زبانها، خدا را برای فراهم ساختنِ نجات بهواسطهٔ مسیح موعود و تفقد از اسرائیل تمجید کردند و به ذکر کبریایی خدا پرداختند. سپس، پطرس این واقعه را بر اساس یوئیل ۲: ۲۸-۲۹ تفسیر کرد و بشارت عیسی ناصری را اعلام فرمود. بدینسان، کلیسا بهدست خودِ خدا تأسیس شد.
واقعهٔ دوم در سامره اتفاق افتاد و برای نخستین بار بشارت به سامریان رسید، یعنی به کسانی که مورد انزجار یهودیان بودند. در اینجا نیز خدا بهطور مستقیم با عطای روحالقدس بهگونهای فوقطبیعی تأیید کرد که سامریان را به ملکوت خود پذیرفته است. همین امر، در مورد بشارت به غیریهودیان نیز صادق است. پطرس رسول گرچه در رؤیا امر یافته بود که غیریهودیان را نجس نشمارد و پیام انجیل را به آنان نیز برساند، اما برای تأیید عمومی این امر، خدا روحالقدس را همراه با پدیدهٔ فوقطبیعی تکلم به زبانها عطا فرمود تا یهودیان متعصب که به مسیحیت گرویده بودند، یقین بدانند که خدا غیریهودیان را نیز به ملکوت خود پذیرفته است.
در مورد شاگردان یحیی در اعمال ۱۹: ۱-۷ نیز تکلم به زبانها دلیلی بود از سوی خدا که ثابت میکرد خدا نه فقط سامریان و غیریهودیان، بلکه مردمان از هر فرقه و مذهب و مرامی را در ملکوت خود میپذیرد. درضمن، اعطای روحالقدس توسط خدا در این واقعه بهدست پولس رسول، ثابت میکرد که او رسولی است واقعی، در سطح سایر رسولان (ر.ش. اول قرنتیان ۹).
بدینسان، پیام نجاتِ مسیح به نقاط مختلف جهان آن روزگار با چنین آیات و معجزات و انواع قوات و عطایای روحالقدس انتشار یافت. با دیدن نشانهها و قواتی نظیر تکلم به زبانها بود که مردمان از هر نژادی به مسیح ایمان آوردند و یقین دانستند که این طریقت، از سوی خداست و بشری نیست. به این شکل بود که پایههای کلیسا، بر شالودهای استوار و یک بار برای همیشه بنا شد. در این میان، تکلم به زبانها نقشی خارقالعاده را ایفا کرد. با بررسی تکتک مواردی که در کتاب اعمال آمده، زبانها در این کتاب، نقش و کارکردی بشارتی دارد و هدف آن بنای ایمانداران نبوده است.
اهمیت دیگر همراه بودنِ تکلم به زبانها با تعمید روحالقدس، این است که به همگان نشان داده شود که از این پس، خدا و ملکوت او فقط متعلق به یک قوم خاص، یعنی یهودیان نیست، بلکه از آنِ همهٔ مردم از هر نژاد و قوم و قبیلهای است. خدا به زبان همهٔ مردم جهان سخن میگوید.
بعد از عهد رسولان، در طول تاریخ
طبق شهادت نوشتههای پدران کلیسا و تاریخ کلیسا، تجربهٔ تکلم به زبانها بعد از دورهٔ رسولان بهتدریج کاهش یافت و کمیاب شد. یکی از پدران کلیسا در قرن دوم، با اندوه اظهار میدارد که این عطا چقدر کمیاب شده است. خودِ این امر حاکی از آن است که در عهد رسولان و نیز در قرون اولیهٔ مسیحیت، اعتقاد بر این بوده که تکلم به زبانها بههنگام تعمید روحالقدس پدیدهای فوقطبیعی است که خدا باید آن را عطا کند، نه آنکه شخص با اصرار و تلاش در پی کسب آن باشد.
جای هیچ گونه تردیدی نیست که بعد از دورهٔ عهدجدید، در تمام طول تاریخ کسانی بودهاند که بههنگام تعمید روحالقدس به زبانها تکلم کردهاند. عدهای دیگری نیز بودهاند که نشانههای دیگری را بروز دادهاند، نظیر احساس شادیِ غیرقابل توصیف، خنده، گریه، احساس خاص حضور خدا و غیره. اما تکلم به زبانها بهعنوان نشانهٔ تعمید به روحالقدس، بهطور خاص از اوائل قرن بیستم رواج عمومی یافت.