۹) اونجلیکالیزم
واژگان کلیدیِ مرتبط با مسیحیت پارس: کلیسای مشایخیِ اونجلیکالِ ایران، کلیساهای آشوری و ارمنیِ اونجلیکال، تأثیر بر کلیساهای خانگی
تا قرن هفدهم میلادی کلیساهای اصلاحشده و لوتری احساس کردند که باید آموزههای خود را در برابر کاتولیسیسم تبیین کنند و این سبب گرایش و تأکید آکادمیک فزاینده در آن کلیساها شد. در کلیساهای اصلاحشده، مباحثه در خصوص پیشتقدیری الهی، بین آرمینیوس و کالوین، شقاقی پدید آوَرد. بهزعم آرمینیوس، انسان آزاد است تا از طریق ایمان به فیض الهی پاسخ دهد، ولی کالوین باور داشت که خدا نجات انسان را مقرر نموده است. بهطور کلی، کلیساهای اصلاحشده، حتی در انگلستان، موضع کالوین را پذیرفتند، اگرچه کلیساهای معترض هلند و بعدها کلیسای متُدیست انگلستان، از تعالیم آرمنیوس پیروی کردند.
شماری از پروتستانها نسبت به فزونی ماهیت آکادمیک کلیساهایشان احساس خوبی نداشتند. در قرن هفدم، دینداران کلیساهای لوتری بر تولد تازه و احیای روحانی تأکید بسیار داشتند. همچنین بر سرسپردگی شخصی به ایمان مسیحی تأکید میگذاردند و جزو اولین مسیحیانی بودند که در گروههای کوچک به مطالعۀ کتابمقدس پرداختند. این مؤمنین امروزه نیز در قارۀ اروپا حضور داند و جنبششان به موازات اونجلیکالیزم انگلیسیزبان در حرکت است.
در انگلستانِ قرن هفدهم، پیوریتنها آموزههای اصلاحشده را دستمایه قرار دادند و تأکید بر توبه، سرسپردگی شخصی به ایمان مسیحی و موعظۀ کلام را نیز بدان افزودند. بهطور کلی، پیوریتنها از میزان اصلاحات در کلیسای انگلستان ناخرسند بودند و باور داشتند که عناصر مذهب کاتولیک رومی باید از عبادت کلیسای انگلستان زدوده شود. برخی پیوریتنها در کلیسای انگلستان ماندند و کوشیدند آن را از درون متحول سازند، در حالیکه برخی دیگر جنبشی جداییطلب تأسیس کردند. برخی از جداییطلبان مشایخی و برخی دیگر باپتیست شدند و بسیاری دیگر به ایالات متحده مهاجرت کردند. هر دو گروه مشایخی و باپتیست ساختار سلسلهمراتبیِ (اسقفیِ) کلیسای انگلستان را رد کردند، اما باپتیستها تعمید کودکان را نیز رد نمودند. مشخص نیست که باپتیستهای انگلیسیزبان تا چه حد ریشه در کلیساهای اصلاحشدۀ رادیکال دارند که ۱۰۰ سال پیش از آن تعمید کودکان را رد کرده بودند. این کلیساها بهشدت تحت جفا بودند و در آستانۀ ظهور باپتیستهای انگلیسیزبان احتمالاً نابود شده بودند. پیوریتنیسم در خلال تلاشهای جمهوریطلبانه در انگلستان بین ۱۶۴۹-۱۶۶۰ میلادی، قدرت سیاسی داشت، اما پس از احیای نظام پادشاهی در سال ۱۶۶۰ خاتمه یافت.
گروه معروف به مُراویان نیز بانفوذ بودند و در توسعۀ اونجلیکالیزم تأثیر داشتند. در سال ۱۷۷۲ میلادی، در ناحیۀ مراویا (در کشور چک امروزی)، گروه کوچکی از ایماندارنِ بوهیمی، تحت تأثیر تعالیم هوس و مناسک دینداران مسیحی، اتحادی تشکیل دادند. آنها در ۱۳آگوست۱۷۲۷، احیای روحانی را شخصاً تجربه کردند که آن را ثمرۀ نزول روحالقدس میدانستند. پس از آن، گروههای مراویان به سراسر اروپا رفتند و گروههای جدیدی که بر دعای شخصی و متحد، مطالعۀ کتابمقدس و خدمت میسیونری تأکید داشتند را تشکیل دادند. در سال ۱۷۳۸، جان وِسلی، کشیش انگلیکن، در لندن در جلسۀ مراوینها شرکت کرد و بعدها شرح داد که چگونه «قلبش بهطرزی عجیب» گرم شده بود. وسلی در سراسر انگلستان سفر کرد و برای هزاران نفر وعظ نمود. گروههای کوچکی که وی تشکیل داد، بر مطالعۀ کتابمقدس، مناسک عبادی و مسئولیتپذیریِ فردی تأکید بسیار داشتند. آنها در راه اهداف اجتماعی، نظیر لغو بردهداری نیز مبارزه میکردند. بهمرور زمان، این گروهها بیرون از کلیسای انگلستان ساختاری تشکیل دادند که موجب ظهور جنبش متودیست و کلیساهای متودیست امروزی شد.
متودیستها نیز پیرو تعالیم آرمینیوس شدند. جرج وایتفیلد، واعظ دیگری که تحت تأثیر مراویانها بود، از برخی جهات با تفکرات دوستش وسلی مخالف بود، و ترجیح میداد دیدگاه پیشتقدیرگراییِ پذیرفته نزد پیوریتنها را حفظ کند. وایتفیلد کلیسای جدیدی بنا نکرد، اما در توسعۀ اونجلیکالیزم بینالفرقهای در انگلستان و ایالات متحده نقش مهمی داشت، جایی که در آن با واعظ معروف «جاناتان ادواردز» دوست شد و به ایجاد «بیداری روحانی» کمک کرد. تخمین زده میشود که وی در دوران حیاتش در بریتانیا و ایالات متحده ۱۸هزار بار و برای حدوداً ۱۰ میلیون نفر موعظه کرده باشد.
در قرن نوزدهم، اونجلیکالیزم در بریتانیا و ایالات متحده، از همین جنبشها نشو و نمو یافت. اونجلیکالها در میان تمامی فرقههای پروتستان حضور داشتند، اما گروه کوچک و مستقلی از میانشان برخاست. در ایالات متحده، وقتی جاناتان ادواردزِ واعظ، رئیس دانشگاه پرینستون شد، اونجلیکالها تبیین الهیات صریح خود را آغاز کردند. در قرن نوزدهم، الهیدانانِ مشایخیِ دانشگاه پرینستون، با حفظ و توسعۀ تعالیم پروتستان و دفاع از اقتدار کتابمقدس، در حلقههای اونجلیکال به نفوذ بالایی دست یافتند. تا قرن بیستم، ایالات متحده مرکز پیشرویِ اونجکالیزم شده بود. در اواسط قرن بیستم، «بیلی گراهام» واعظ اونجلیکال بسیار بانفوذی بود که برای هزاران نفر وعظ میکرد و مشاور روحانی برخی از رؤسای جمهور امریکا بود. او همچنین حامی جنبش حقوق مدنی برای سیاهان در دهۀ ۵۰ میلادی بود.
امروزه اونجلیکالیزم جنبشی بینالفرقهای است که بر توبۀ شخصی، مرکزیت صلیب مسیح در امر نجات، اولویتِ اقتدار کتابمقدس در امور ایمان و در برخی زمینهها مانند فعالیتهای اجتماعی، تأکید دارد. با جنبشهای پنتیکاستی و کاریزماتیک نیز تا حدی همپوشانی پیدا کرده است و جنبش میسیونری جدید نیز ریشۀ خود را در آن مییابد. در ایالات متحده، بسیاری از اونجلیکالها اخیراً خود را با موضوع ریاست جمهوریِ دونالد ترامپ مرتبط ساختهاند که مایۀ سرخوردگی بسیاری از اونجلیکالهای اروپایی شده است. در ایران، بسیاری از کلیساهای خانگی در رویکردشان به ایمان مسیحی عمدتاً اونجلیکالند و بر توبۀ شخصی و تغییر، مطالعۀ کتابمقدس و مسئولیتپذیری تأکید دارند.
برخی از کلیساهای رسمی پروتستان، نظیر کلیسای مشایخی ایران، اونجلیکال هستند. کلیساهای مستقل مهمی نیز اخیراً در جماعات آشوری و ارمنی تأسیس و تا حدی نیز به رسمیت شناخته شدهاند. در کل، این کلیساهای رسمی حدوداً ۱۰-۲۰هزار عضو دارند.