در کتاب مقدس، زمانها و شرایطی وجود دارند که در آنها بهنوعی احساس و عاطفهٔ خدا را تجربه میکنیم. گاه این عاطفه در وضعیت صلح نمایان میشود، و گاه در وضعیت جنگ. اما آنچه که هست، مواجهشدن با فضایی است که در آن مستقیماً از جانب خدا، یا توسط کلامش و یا بهواسطهٔ انبیا، با احساس خدا و عاطفهٔ او روبهرو میشویم.
رفتارهای خدا با موسی در کتاب مقدس، عاطفهٔ او را چنان برای ما به نمایش میگذارد که گویا ما نه ماجرایهای خدا با موسی، بلکه حکایتهای دوست و معلمی بسیار شفیق و دلسوز با شاگردش را دنبال میکنیم. مکالمات خدا با موسی در فصلهای سوم و چهارم کتاب پیدایش، نمونههایی آشکار از این رفتار خدا با موسی هستند.
خدا که میخواهد موسی را برای رهایی قوم به نزد فرعون بفرستد، گامبهگام با موسی رفتاری دارد حاکی از اهمیت و درک موقعیت و احساسات موسی، چنان اهمیت عمیقی؛ بیانگر احساسات خدا نسبت به موسی میباشد.
خدا قدمبهقدم، به موسی اعتماد به نفس میدهد تا وی را برای کارهای بزرگ آماده کند، حتی آنجایی که بعد از توضیحات بسیار و دلداریدادن به وی، موسی دوباره میگوید که: «خداوندا، تمنا دارم دیگری را برای این کار بفرستی» (خروج ۴: ۱۳) که معنای آن این است که مرا لطفاً به حال خود واگذار و کس دیگری را بهغیر از من بفرست، در حالی که کلام مقدس از مشتعلشدن خشم خدا نسبت به موسی سخن میگوید، اما در لحن خدا نسبت به او چیزی بیش از درککردن موسی احساس نمیکنیم. بهخصوص در آنجا که خدا به موسی میگوید که برادرش را که از فصاحت کلام برخوردار است در کنار او قرار میدهد و خودش همه چیز را به آنها آموزش خواهد داد.
اما رابطهٔ خدا با موسی از این هم دلانگیزتر میشود. اوج این رابطهٔ پُراحساس آنجاست که در حین یکی از این مکالمات، موسی از خدا میخواهد که طریق خود را به وی بیاموزد تا خدا را بشناسد (۳۳: ۱۳).
خدا اما چه کار میکند؟ آیا برای اینکه موسی او را بشناسد، برایش کلاس خداشناسی میگذارد؟ آیا از ذات و صفات خویش برای او سخن میگوید؟ به هیچ وجه، بلکه به او میگوید: «روی من خواهد آمد و تو را آرامی خواهم بخشید (۳۳: ۱۴). اما باز موسی علیرغم گفتار خدا، دوباره اصرار میکند که تا روی تو نیاید او و قوم را از آنجا نبرد.»
خدا برای اینکه به قلب موسی آرامش دهد، شرایطی را بهوجود میآورد که موسی در شکاف صخره قرار بگیرد و هنگامی که جلال وی میگذرد، با دستانش موسی را میپوشاند تا عظمت جلالش به او صدمه نزند، در عین حال، از عبور وی، موسی نیز آرامش بیابد.
آیا میتوانیم به زبان امروزی بگوییم که خدا در هر جا، دلبهدل موسی مینهد و او را در محبت سرشار خویش میپروراند؟ در حقیقت، موسی این را با دل و جان خویش درک کرده است آنجا که خدا خود را خدای رحیم و رئوف و دیر خشم و کثیرالاحسان و وفادار معرفی میکند (۳۴: ۶).خدا ما را نیز در احسان خویش میپروراند. اگر این طور نبود چگونه در برابر سختیهای این زندگی، تاب تحمل و پایداری میداشتیم؟