نان روزانه

در سال چهارم سلطنت یهویاقیم، پادشاه یهودا، کلام خدا بر ارمیا نازل شد. ارمیا این کلام را بر باروکِ کاتب دیکته کرد تا خاندان یهودا را دعوت کند از شرارت بازگردند، و بدین طریق، آمرزش را دریافت کنند و از مصیبت دوری گزینند. آنگاه باروک این طومار را برای مقامات و مردم در معبد بازخواند، همان‌جا که ورود ارمیا به آن ممنوع شده بود. سپس از باروک خواستند تا آن را برای مقامات درباری بخواند. ایشان به باروک و ارمیا اخطار دادند که پیش از آنکه طومار را به حضور پادشاه و نزدیکان اندرونی او ببرند، خود را مخفی سازند. این نزدیکان پادشاه، با اخطار مقامات درباری، نهایت بی‌اعتنایی را نسبت به محتوای طومار نشان دادند.
بیان حقیقت به صاحبان قدرت به‌ندرت مورد استقبال قرار می‌گیرد، چرا که غالباً نه فقط سیاست‌های ایشان را به چالش می‌کِشد، بلکه اساس و شالودهٔ مرجعیت آنان را نیز، مرجعیتی که بنا به فرمودهٔ پولس، فقط متعلق به خداست (رومیان ۱۳:‏۱). اما برای خفه‌کردن و خاموش‌ساختن حقیقت، به چیزی بیش از امتناع از شنیدن، و سوزاندن کلام مکتوب نیاز است.

ازاین‌رو، خدا ارمیا و باروک را فراخواند تا دوباره بنویسند. اما این بار می‌بایست بیشتر می‌نوشتند و عواقب بی‌توجهی به سخنان حیات‌بخش حقیقت را با صراحت بیشتری خاطرنشان می‌ساختند. زمانی که ایشان دست‌به‌کار شدند، خداوند ایشان را پنهان ساخت. اما این تضمین‌ نمی‌کرد که همیشه از آزار و شکنجه در امان باشند، بلکه خدا برای اجرای فرمانش برای نوشتن مجدد طومار، این فرصت را برای ایشان فراهم ساخت.

در چه جاهایی به ما فرصت داده می‌شود تا به سخن گفتن دربارهٔ حقیقت ادامه دهیم، و دیدگاه‌های پرمِهر و رهایی‌بخش خدا را در زمینهٔ مسائل روز اعلام کنیم؟

مطالب جدید

دیدگاه شما در مورد این مطلب:
این دیدگاه به‌طور خصوصی برای ما فرستاده می‌شود. بنابراین، مشخصات شما «کاملاً» محفوظ است.