سالروز بزرگداشت بَرتولْمای رسولچون عیسی دید که نتنائیل به او نزدیک میشود، همان شاگردی که معمولاً با برتولمای رسول یکی انگاشته میگردد، فرمود: «بهراستی که این مردی اسرائیلی است که در او هیچ فریبی نیست!» (یوحنا ۱:۴۳-۵۱). این گفته با آن اسرائیلی غایی در تضادی چشمگیر قرار دارد، با خودِ اسرائیل، نامی که به یعقوب داده شد، بعد از کُشتی گرفتنش با آن شخصیت الهی، در کنار رود یَبّوق (پیدایش ۳۲:۲۴-۳۲). زیرا یعقوب بهخاطر فریبکاریاش شهرت داشت (پیدایش ۲۷:۳۵).
ترجمهٔ یونانی عهدقدیم، که در روزگار عیسی مورد استفاده بود، دقیقاً از همان واژهای برای دورویی یعقوب استفاده میکند که در انجیل یوحنا برای بیریایی نتنائیل بهکار رفته است. کمی بعد، عیسی بیریایی نتنائیل را به نیرنگبازی یعقوب مرتبط ساخت و با نقل قول از این آیات، فرمود که نتنائیل «آسمان را گشوده و فرشتگان را در حال صعود و نزول بر پسر انسان» خواهد دید.
ما در هر نقطهای از طیف ریاکاری که قرار داشته باشیم- یعنی از ناتوانی تقریبی یعقوب برای رفع و رجوع امور به شکلی کاملاً صادقانه گرفته، تا صداقت نتنائیل/برتولما- خدا نردبان یا پُلی در برابر ما قرار میدهد که بر آن، فرشتگان و پیامآورانش میان زمین و آسمان بالا و پایین میروند. مهمتر از آن، عیسای مسیح، که تماماً انسان و تماماً خدا بود، آن کانال دو-سویه است، چرا که با نشستن بر دست راست خدا، برای ما دعا میکند (رومیان ۸:۳۴)، و خودش نیز تحقق وعدههای خداست (دوم قرنتیان ۱:۲۰).
خداوند به یعقوب فرمود: «اینک من با تو هستم» (پیدایش ۲۸:۱۵)؛ عیسی نیز به پیروانش فرمود: «اینک من… با شما هستم» (متی ۲۸:۲۰). هرجا که باشیم، کانال ارتباطی آسمان همواره به روی ما گشوده است. پس امروز چه دارید که بگویید؟
دعای امروز
ای خدای قادر مطلق و ابدی،
ای تو که به رسولت، برتولما،
فیض بخشیدی تا براستی ایمان داشته، کلامت را موعظه کند:
به کلیسایت عنایت فرما
تا آن کلامی را که او بدان ایمان داشت، دوست بدارد،
و همان را وفادارانه موعظه کند، و دریافت دارد؛
بهواسطهٔ عیسای مسیح، پسر تو و خداوندگار ما،
که با تو زنده است و سلطنت میکند،
در اتحاد با روحالقدس،
یک خدا، اکنون و تا ابدالآباد.
مطالعهٔ کتاب مقدس
پیدایش ۲۸:۱۰-۱۷
و اما یعقوب بِئِرشِبَع را ترک گفته، به سوی حَران روانه شد. و به مکانی رسید و شب را در آنجا به سر برد، زیرا آفتاب غروب کرده بود. او سنگی از آنجا برگرفت و زیر سر خود نهاده، در همان جا خوابید. و خوابی دید که اینک پلکانی بر زمین بر پاست که سرش به آسمان میرسد و فرشتگان خدا بر آن صعود و نزول میکنند. و هان خداوند بر بالای آن ایستاد و گفت: «من یهوه، خدای پدرت ابراهیم و خدای اسحاق هستم. سرزمینی را که بر آن خفتهای به تو و به نسل تو خواهم داد. نسل تو همچون غبار زمین خواهند بود، و تو به غرب و شرق و شمال و جنوب منتشر خواهی شد. همۀ طوایف زمین به واسطۀ تو و نسل تو برکت خواهند یافت. اینک من با تو هستم و تو را هر جا که بروی محافظت خواهم کرد و تو را به این سرزمین باز خواهم آورد. زیرا تا زمانی که آنچه را به تو وعده دادم به جا نیاورم، رهایت نخواهم کرد.» آنگاه یعقوب از خواب برخاست و گفت: «بیگمان خداوند در این مکان است و من ندانستم.» پس ترسان شده، گفت: «این مکان چه ترسناک است! این جز خانۀ خدا نیست؛ این است دروازۀ آسمان.»
مزمور ۸۶
ای خداوند، گوش فرا ده و اجابتم فرما، زیرا که ستمدیده و نیازمندم! جان مرا حفظ کن، زیرا سرسپردۀ توام. تو خدای من هستی؛ خدمتگزار خود را که بر تو توکل دارد، نجات ده! خداوندگارا، مرا فیض عطا فرما، زیرا که تمامی روز تو را میخوانم. جان خدمتگزارت را شاد کن، زیرا، ای خداوندگار، جان خود را نزد تو برمیافرازم. خداوندگارا، تو نیکو و آمرزندهای، و سرشار از محبت نسبت به همۀ آنان که تو را میخوانند! خداوندا، به دعایم گوش فرا ده؛ فریاد التماسم را بشنو! در روز تنگی خود تو را میخوانم، زیرا که مرا مستجاب میکنی. خداوندگارا، در میان خدایان کسی چون تو نیست، و نه کاری چون کارهای تو! خداوندگارا، قومهایی که آفریدهای، جملگی خواهند آمد و به حضورت پرستش خواهند کرد، و نام تو را جلال خواهند داد. زیرا که تو بزرگی و کارهای شگفت میکنی؛ تنها تو خدایی! خداوندا، راه خود را به من بیاموز، تا در حقیقت تو گام بردارم. دل مرا واحد گردان تا از نام تو ترسان باشم. ای خداوندگارْ خدای من، تو را به تمامی دل خواهم ستود؛ و نامت را تا به ابد جلال خواهم داد. زیرا که محبت تو به من عظیم است؛ تو جان مرا از اَعماق هاویه رهانیدهای! خدایا، متکبران بر ضد من برخاستهاند؛ گروهی از ستمگران قصد جان من دارند و تو را در مد نظر خود نمیدارند. اما خداوندگارا، تو خدایی رحیم و فیاضی! دیرخشم و آکنده از محبت و وفا! روی به سویم بگردان و مرا فیضعطا فرما! قوّت خویش را به خدمتگزارت عنایت کن، و پسر کنیزت را نجات بخش! مرا نشانی از احسان خود مرحمت فرما، تا نفرتکنندگانم ببینند و شرمنده شوند؛ زیرا که تو ای خداوند، مرا یاری کرده و تسلی دادهای!
مزمور ۱۱۷
ای همۀ قومها، خداوند را بستایید! ای تمامی ملتها، تمجیدش کنید! زیرا که عظیم است محبت او به ما، و جاودانه است وفاداری خداوند. هَلِلویاه!
یوحنا ۱:۴۳ تا آخر
سپس گفت: «آمین، آمین، به شما میگویم که آسمان را گشوده و فرشتگان خدا را در حال صعود و نزول بر پسر انسان خواهید دید.» عیسی در جواب گفت: «آیا بهخاطر همین که گفتم زیر آن درخت انجیر تو را دیدم، ایمان میآوری؟ از این پس، چیزهای بزرگتر خواهی دید.» نَتَنائیل به او گفت: «مرا از کجا میشناسی؟» عیسی پاسخ داد: «پیش از آنکه فیلیپُس تو را بخواند، هنگامی که هنوز زیر آن درخت انجیر بودی، تو را دیدم.» نَتَنائیل پاسخ داد: «استاد، تو پسر خدایی! تو پادشاه اسرائیلی!» چون عیسی دید نَتَنائیل به سویش میآید، دربارهاش گفت: «براستی که این مردی اسرائیلی است که در او هیچ فریب نیست!» نَتَنائیل به او گفت: «مگر میشود از ناصره هم چیزی خوب بیرون بیاید؟» فیلیپُس پاسخ داد: «بیا و ببین.» او نَتَنائیل را یافت و به او گفت: «آن کس را که موسی در تورات بدو اشاره کرده، و پیامبران نیز دربارهاش نوشتهاند، یافتهایم! او عیسی، پسر یوسف، از شهر ناصره است!» فیلیپُس اهل بِیتصِیْدا، شهر آندریاس و پطرس بود. روز بعد، عیسی بر آن شد که به جلیل برود. او فیلیپُس را یافت و به او گفت: «از پی من بیا!»