شنبهٔ هفتهٔ رستاخیززنده کردن یایروس درست در وسط انجیل یوحنا قرار داده شده و بخش مرکزی طرح یوحنا را تشکیل میدهد. این نقطهٔ عطفی است که ما را از تعالیم، بهعمل آوردن نشانهها و آیتهای گوناگون و واکنشها به آنها بهسوی روایت مصائب مسیح هدایت میکند و ما را برای خودِ رستاخیز آماده میسازد. ما در میانهٔ وضعیتی پرهرج و مرج و مملو از احساسات قرار داریم، اما از همان آغاز میدانیم که این فرصتی است برای ظهور جلال خدا.
ایلعازر چهار روز بود که در مقبره بهسر میبُرد. مرگ او بازگشتناپذیر بود. واکنش مارتا به سخنان تسلیبخش عیسی حکایت از این دارد که او عیسی را بهعنوان مسیح موعود، پسر خدا و «همان که باید به جهان بیاید»، قبول داشت و این بیانگر بینایی کامل او بود، بیانگر ایمانی که میتوانست همه چیز را ببیند.
قرار بود عیسی نیز بهزودی بمیرد. اما رستاخیز او فقط به معنی بازگشت به زندگی نبود، بلکه لحظهٔ اوج جلالیافتن او بود، جلالی که رنج و درد در قلب آن قرار داشت.
ملاقات مریم با عیسی ما را بار دیگر به زمین بر میگردانَد. آشفتگی او و اندوه جماعت عمیقاً عیسی را متأثر ساخت. مرگ سبب آشفتگی عیسی گردید. مرگ ایلعازر ما را بهسوی خودِ مصائب عیسی سوق میدهد. مرگ عیسی بهمعنی رنج حفاظتشده و کلیشهای وجودی الهی نبود، مرگ کسی که عملاً رنج نکشید. مرگ عیسی بهمعنی رنج خدایی بود که تماماً انسان شده بود.