متی در این قسمت، سه مَثَل و بعد، سه پرسش فریسیان را مطرح میکند و در نهایت، یک سؤال و جواب مهم عیسی مطرح میشود. تمامی این وقایع، یعنی تعلیم و گفتگو، در صحن معبد و در حضور جمعیتی از کاهنان و مشایخ قوم اتفاق افتاد.
متی میخواهد به ما کمک کند تا با سؤال اساسی انجیلنویسان، ارتباط برقرار کنیم. اگر عیسی همان مسیح بود، چرا رهبران قوم او را رد کردند؟ آیا مرگ او تنها یک تصادف بود یا معنای عمیقتری داشت؟
مَثَل باغبانان شریر، خلاصهای گویا از تاریخ قوم اسرائیل بود و ریشه در سرود تاکستان اشعیا داشت (اشعیا ۵). در انتهای مَثَل اشعیا، صاحب تاکستان وعدهٔ داوری میدهد. اما در مَثَل عیسی، صاحب باغ بهجای داوری، چندین بار، خادمان و در نهایت نیز، پسر خود را میفرستد.
ردکردن عیسی، یعنی پسر خدا، توسط مشایخ قوم، هم تحقق تاریخ اسرائیل در تمامیتش و هم بخشی از تاریخ نجات بود. خدا وضعیت غیرممکنی را بهکل تغییر داد. عیسی خود، همان سنگی بود که معماران ردش کردند، اما تبدیل به مهمترین سنگ بنای جامعهای جدید شد؛ یعنی قومی که میوههای پادشاهی آسمان را به بار میآوردند.
امروز برای چگونگی پیشرفت تاریخ نجات و همینطور، برای رحمت خدا شاکر باشید؛ زیرا رحمت او بر همهچیز، حتی طرد شدگی، پیروز خواهد شد.