انسانها در انزوا آفریده نشدند. آنان همچون بخشی از جهانی آکنده از حیات و فعالیت بهوجود آمدند. زمین پر از موجوداتی است که خدا آنها را برکت داده و امر کرده است تا «بارور و کثیر» شوند. در این آیاتِآغازین کتاب پیدایش روشن است که تولید مثل، ارادۀ خداست. فرد فردِ موجودات برای بقای دائمی ساخته نشدهاند. آنها تولید مثل میکنند تا به سرزندگی و ظرفیت جهانِ خدا بیفزایند.
انسانها از این نظر مانند جانورانی هستند که پیشتر آفریده شدند، اما چون به صورت خدا ساخته شدهاند، واسطۀ جانوران و خدا نیز بهشمار میآیند. آنان برای فرمانروایی بر موجودات در نظر گرفته شدهاند. کلمۀ «فرمانروایی» در دوران اخیر مناقشه برانگیز شده است، زیرا عدهای فکر میکنند که این کلمه به آنان مجوز سوءاستفاده از طبیعت را میدهد و این برداشت به بحران زیستبومیِ کنونی منجر شده است، اما مقصود از «فرمانروایی» انسان، آسیب زدن به جهان خدا نیست، بلکه مسئولیت در قبال موجوداتی است که زمین سهم مشترک آنها و ماست. ما در آغازِ کشفِ این نکتهایم که سلامت ما به آنها و سلامت آنها به ما وابسته است.
کلیدِ روشن کردن تکلیف تعادل، اصل شَبّات است. آفریدهها به آسودن نیاز دارند؛ زمین نیازمند آسودن از فعالیتهای انسان است. اصلِ آسودن، انتخابی نیست، بلکه بخشی اساسی از تعادل آفرینش است. شما چگونه به آسودگی شَبّات مینگرید؟