نان روزانه

کلام امروز: یوحنا ۱۷:‏۲۰ تا آخر | مطالعهٔ کتاب مقدس: مزمور ۹۷حزقیال ۳۶:‏۲۴-‏۲۸اعمال ۱۶:‏۱۶-‏۳۴

هفتمین یکشنبهٔ عید رستاخیز، یکشنبهٔ بعد از روز صعودآیات امروز در پایان دعای طولانی عیسی به درگاه خدای پدر قرار دارد، دعایی برخاسته از دل و در سایهٔ سنگین صلیب. و اکنون، چون دعایش به انتها نزدیک می‌شود، برای اتحاد کلیسا شفاعت می‌کند، اتحادی که بازتاب وحدت در تثلیث است. اینها آیاتی عرفانی هستند که در آنها، مسیحیان ترغیب شده‌اند که در طبیعت خدا سهیم گردند.

برای درک این طبیعت الهی که در آن سهیم می‌شویم، ممکن است دچار کشمکش گردیم. تثلیث غالباً به روشی مبتنی بر سلسله مراتب استنباط می‌شود- یعنی «پدر» در رأس دیده می‌شود و «پسر» که آنچه را که به او گفته می‌شود به‌انجام می‌رساند و روح‌القدس که از هر دوِ ایشان اطاعت می‌کند. اگر الگوی ما برای تثلیث اینچنین باشد، می‌تواند الگوی ما برای کلیسا نیز باشد: یعنی کلیسایی که مستلزم اقتداری وحدت‌بخش و نیرومند است. از یک لحاظ، این الگو جذابیت‌های خاص خود را دارد، زیرا قطعیتی در خصوص ایمان و عضویت ما فراهم می‌سازد، و تعهد نیرومندی را به درک ایمانداران از کتب مقدس و سنتی که از گذشتگان به میراث برده‌اند، سبب می‌شود. اما آیا این همان است که می‌فرماید: «چنانکه ما (پدر و پسر) یک هستیم»؟

روش دیگری برای استنباط تثلیث، روشی است بر پایهٔ رابطه، که در آن «پدر»، «پسر» و روح‌القدس هر مانع ممکن را از طریق صمیمیت و برابری در‌هم می‌شکنند، روشی که گاه به رقص تشبیه شده است. در چنین استنباطی نه کسی سر است و نه شیوه‌ای واحد برای وجود هست، چرا که «شخص‌های» تثلیث متمایز باقی می‌مانند. چنین الگویی از کلیسا موجب استقبال از تفاوت‌ها می‌گردد. برای مثال، اگر بر سر تفسیر آیه‌ای اختلاف نظر وجود داشته باشد، مباحثه و تبادل نظری پرشور و محبت‌آمیز می‌تواند ثمرهٔ تنوع باشد.

مطالعهٔ کتاب مقدس

یوحنا ۱۷:‏۲۰ تا آخر

من نام تو را به آنها شناساندم و خواهم شناساند، تا محبتی که تو به من داشته‌ای، در آنها نیز باشد و من نیز در آنها باشم.» «ای پدرِ عادل، دنیا تو را نمی‌شناسد، امّا من تو را می‌شناسم، و اینها دانسته‌اند که تو مرا فرستاده‌ای. ای پدر، می‌خواهم آنها که به من بخشیده‌ای با من باشند، همان‌جا که من هستم، تا جلال مرا بنگرند، جلالی که تو به من بخشیده‌ای؛ زیرا پیش از آغاز جهان مرا دوست می‌داشتی. من در آنان و تو در من. چنان کن که آنان نیز کاملاً یک گردند تا جهان بداند که تو مرا فرستاده‌ای، و ایشان را همان‌گونه دوست داشتی که مرا دوست داشتی. و من جلالی را که به من بخشیدی، بدیشان بخشیدم تا یک گردند، چنانکه ما یک هستیم؛ تا همه یک باشند، همان‌گونه که تو ای پدر در من هستی و من در تو. چنان کن که آنها نیز در ما باشند، تا جهان ایمان آورد که تو مرا فرستاده‌ای. «درخواست من تنها برای آنها نیست، بلکه همچنین برای کسانی است که به واسطۀ پیام آنها به من ایمان خواهند آورد.

مزمور ۹۷

خداوند پادشاهی می‌کند! پس زمین شادمان باشد و سرزمینهای ساحلیِ بسیار شادی کنند. آتش پیش روی وی می‌رود و دشمنانِ او را به هر سو می‌سوزاند. ابرها و تاریکی غلیظ گرداگرد اوست، عدل و انصاف، بنیان تخت اوست. آذرخشهای او جهان را روشن می‌سازد؛ زمین می‌بیند و می‌لرزد. کوهها از حضور خداوند چون موم ذوب می‌شوند، از حضور خداوندگارِ تمامی عالَم! آسمانها عدالت او را اعلام می‌کنند، و همۀ قومها جلال او را می‌بینند. پرستندگان تمثالهای تراشیده جملگی شرمسار خواهند شد، همانها که به بتهای بی‌ارزش می‌بالند؛ ای همۀ خدایان، او را بپرستید! زیرا که تو خداوندا، بر تمامی زمین متعال هستی! تو بس فراتر از همۀ خدایان، در مقام اعلایی! صَهیون شنیده، شادی می‌کند، و شهرهای یهودا شادمان می‌گردند، از داوریهای تو، ای خداوند. ای دوستدارانِ خداوند، از بدی نفرت کنید! زیرا او حافظ جان سرسپردگان خویش است، و ایشان را از چنگ شریران می‌رهاند. نور برای پارسایان کاشته می‌شود، و شادی برای راست‌دلان. ای پارسایان، در خداوند شادی کنید و نام قدوس او را بستایید!

حزقیال ۳۶:‏۲۴-‏۲۸

من شما را از میان ملل خواهم گرفت و از همۀ ممالک گرد آورده، به سرزمین خودتان در خواهم آورد. آب پاک بر شما خواهم پاشید و طاهر خواهید شد. من شما را از همۀ ناپاکیها و از همۀ بتهایتان طاهر خواهم ساخت. و دلی تازه به شما خواهم بخشید و روحی تازه در اندرونتان خواهم نهاد و دل سنگی را از پیکر شما به در آورده، دلی گوشتین به شما خواهم داد. شما در سرزمینی که من به پدرانتان بخشیدم، ساکن خواهید شد؛ شما قوم من خواهید بود و من خدای شما. روحِ خود را در اندرونتان خواهم نهاد و شما را به فرایض خود سالک خواهم گردانید، و شما قوانین مرا نگاه خواهید داشت و آنها را به جا خواهید آورد.

اعمال ۱۶:‏۱۶-‏۳۴

او ایشان را به خانۀ خود برد و سفره‌ای برایشان گسترد. او و همۀ اهل خانه‌اش از ایمان آوردن به خدا بسیار شاد بودند. در همان ساعت از شب، زندانبان آنها را برداشته، زخمهایشان را شست، و بی‌درنگ او و همۀ اهل خانه‌اش تعمید گرفتند. آنگاه کلام خداوند را برای او و همۀ کسانی که در خانه‌اش بودند، بیان کردند. پاسخ دادند: «به خداوند عیسی مسیح ایمان آور که تو و اهل خانه‌ات نجات خواهید یافت.» سپس، ایشان را بیرون آورد و پرسید: «ای سروران، چه کنم تا نجات یابم؟» زندانبان چراغ خواست و سراسیمه به درون زندان رفت و در حالی که می‌لرزید به پای پولس و سیلاس افتاد. امّا پولس با صدای بلند ندا در‌داده، گفت: «به خود آسیب مرسان که ما همه اینجاییم!» زندانبان بیدار شد، و چون درهای گشودۀ زندان را دید، شمشیر برکشید تا خود را بکشد، زیرا می‌پنداشت زندانیان گریخته‌اند. که ناگاه زمین‌لرزه‌ای عظیم رخ داد، آن‌گونه که اساس زندان به لرزه درآمد و درهای زندان در دم گشوده شد و زنجیرها از همه فرو ریخت. نزدیک نیمه‌شب، پولس و سیلاس مشغول دعا بودند و سرودخوانان خدا را ستایش می‌کردند و دیگر زندانیان نیز بدیشان گوش فرا می‌دادند زندانبان چون چنین دستور یافت، آنان را به زندان درونی افکند و پاهایشان را در کُنده نهاد. چون ایشان را چوب بسیار زدند، به زندانشان افکندند و به زندانبان دستور دادند سخت مراقب ایشان باشد. مردم در حمله به پولس و سیلاس به آنان پیوستند. و مقامات نیز دستور دادند جامه‌های ایشان را به در آورده، چوبشان زنند. رسومی را تبلیغ می‌کنند که پذیرفتن و به جا آوردنشان بر ما رومیان جایز نیست.» پس ایشان را به حضور مقامات آوردند و گفتند: «این مردان یهودی‌اند و شهر ما را به آشوب کشیده‌اند. اربابانِ آن کنیز چون دیدند امید کسب درآمدشان بر باد رفت، پولس و سیلاس را گرفتند و آنها را کشان‌کشان به بازار نزد مراجع بردند. یک بار که به مکان دعا می‌رفتیم، به کنیزی برخوردیم که روح غیبگویی داشت و از راه طالع‌بینی سود بسیار عاید اربابان خود می‌کرد. او در پی پولس و ما می‌افتاد و فریادکنان می‌گفت: «این مردان، خدمتگزاران خدای متعالند و راه نجات را به شما اعلام می‌کنند.» او روزهای بسیار چنین می‌کرد. سرانجام صبر پولس به سر آمد و برگشته به آن روح گفت: «به نام عیسی مسیح تو را امر می‌کنم که از این دختر به در آیی!» همان دم، روح از او بیرون آمد.

مطالب جدید

دیدگاه شما در مورد این مطلب:
این دیدگاه به‌طور خصوصی برای ما فرستاده می‌شود. بنابراین، مشخصات شما «کاملاً» محفوظ است.