زکریا در رؤیای خود، به آینده مینگرد، و در هم آمیختن دو موضوع را میبیند. موضوع اول همانا داوری است و ادامۀ درد و رنج شهر و قومش: جنگ و نبرد و مشقّت. موضوع دوم، فیض است و نجات شهر و برقراری فرمانروایی خدا.
زکریا با وجود تمام عطایای نبوتیاش، نمیتوانست ببیند که همۀ اینها چگونه رخ خواهند داد. پاهای خدا قطعاً بر کوه زیتون خواهد ایستاد: اما خدا در گوشت و خون بشری خواهد آمد، همچون نجاری مهربان و نرمخو، همچون شخصی شفادهنده و معلم. عیسی در آن باغ، در رنجی جانکاه زانو زده، طالب قوت و شهامت برای عمل عظیم فدیه و نجات خواهد شد. عیسی در مرگ و جانفشانی خود، درد و رنج جهان را بر خود حمل خواهد کرد. ظفر و پیروزیای که به دست خواهد آمد، نه از طریق جنگ خواهد بود، و نه بر لشکریان بشری، بلکه از طریق قربانی خواهد بود، و بر گناه و مرگ، برای همیشه.
چشمانداز ما، مانند چشمانداز زکریا، ناقص است. ما از درک بسیاری از چیزها ناتوانیم. هنوز خشونتهای هولناک، دزدی، تجاوز جنسی و تبعید هست. اما ما به حال خود رها نشدهایم تا مانند زکریا، با خاطری آشفته، به آینده چشم بدوزیم. ما پیوسته فرا خوانده میشویم تا به گذشته بنگریم- تا همواره مرگ و قیام او را به یاد بیاوریم، بهخصوص در آیین مقدس شام خداوند.
وقتی به گذشته مینگریم، چشمانداز ما به زمان حال و به آینده تازه میشود، و امید و قوت و هدفی جدید برای زندگی خود و برای جهان مییابیم.
دعای امروز
خدایا، تو از روی رحمت سخاوتمندانهات،
روحالقدس را در آتش سوزان محبتت، بر کلیسا فروریختی:
عنایت فرما تا قومت در مشارکت انجیل،
پرشور باشند،
تا از طریق ماندنِ پیوسته در تو،
در ایمان استوار و در خدمت فعال باشند؛
بهواسطۀ عیسای مسیح، پسر تو و خداوندگار ما،
که با تو زنده است و سلطنت میکند،
در اتحاد با روحالقدس،
یک خدا، اکنون و تا ابدالآباد.
مطالعهٔ کتاب مقدس
زکریا ۱۴:۱-۱۱
اینک روزی برای خداوند میآید که در آن غنایمی که از شما گرفته شد، میانتان تقسیم خواهد شد. زیرا من تمامی قومها را گرد خواهم آورد تا با اورشلیم بجنگند. شهر تسخیر خواهد شد؛ خانهها تاراج و زنان بیعصمت خواهند گشت. نیمی از اهالی شهر به تبعید برده خواهند شد، اما باقیماندۀ قوم از شهر منقطع نخواهند گردید. آنگاه خداوند بیرون آمده، بر ضد آن قومها خواهد جنگید، آنگونه که در روز نبرد میجنگد. در آن روز، پاهای او بر کوه زیتون که مقابل اورشلیم به جانب شرق است خواهد ایستاد، و کوه زیتون از شرق تا غرب به دو نیم شده، درّۀ عظیمی پدید خواهد آورد؛ نیمی از کوه به جانب شمال و نیمی دیگر به جانب جنوب حرکت خواهد کرد. و شما به درّۀ کوههای من خواهید گریخت، زیرا درّۀ کوهها تا به آصَل خواهد رسید. آری، شما خواهید گریخت همانگونه که در زمان عُزّیا پادشاه یهودا از زلزله گریختید. آنگاه یهوه خدای من خواهد آمد، و همۀ قُدسیان با وی. در آن روز نه آفتاب خواهد بود، نه سرما و نه ژاله. تنها یک روز پیوسته خواهد بود که خداوند از آن آگاه است، بدون روز و بدون شب، و هنگام شب روشنایی خواهد بود. در آن روز، آبهای زنده از اورشلیم جاری خواهد شد، نیمی از آن به دریای شرقی و نیم دیگر به دریای غربی ؛ هم در تابستان و هم در زمستان چنین خواهد بود. و خداوند بر تمامی زمین پادشاه خواهد بود. در آن روز خداوند یکی و نامش نیز یکی خواهد بود. تمامی این سرزمین، از جِبَع تا رِمّون در جنوب اورشلیم، به دشتی بدل خواهد شد. اما اورشلیم از دروازۀ بِنیامین تا محل دروازۀ نخست و تا دروازۀ گوشه، و از برج حَنَنئیل تا چَرخُشتهای پادشاه، مرتفع در جای خود برقرار خواهد ماند، و مسکون گشته، دیگر هرگز نابود نخواهد شد، بلکه در امنیت مستقر خواهد گردید.