ایام عید پاک
در سال ۱۸۷۶ در کتاب ثبت وقایع مدرسهٔ بریتانیایی کریکهاوِل، شهر دوستداشتنی کوچکی در جنوب شرقی ولز، نوشته شده است: «دو دختر، ریچل پراسر و بسی مورگن، گلدوزیشان را تمام کردهاند؛ و شش نفر دیگر… بهتازگی گلدوزی را شروع کردهاند.»
در عصر ویکتوریا کار گلدوزی، فعالیت شایسته و مناسبی برای دختران جوان محسوب میشد، زیرا معتقد بودند مهارتهای سوزندوزی در اشتغال احتمالی آنان در آینده مؤثر است. غالباً نقش اصلی این کارهای گلدوزیشده، آیات کتابمقدس بود. بنابراین، تصورش سخت نیست که وقتی دختران با زحمت به کار گلدوری میپرداختند، ناخودآگاه مجذوب متن کتابمقدسی میشدند. زمانه عوض شده است، اما تمایل به ارائهٔ پندهای اخلاقیِ کوتاه همچنان بخشی از فرهنگ ماست. اما اکنون کلمات قصار را روی گلدوزیها نمییابیم، بلکه پستهای کوتاه افراد مشهور را در شبکههای اجتماعی مثلاً دربارهٔ خصوصیات اخلاقی مورد نیاز برای رهبری میبینیم.
چرا به چنین سادهسازیهایی نیازمندیم؟ زیرا در دورانی پُر از فشار و جنبوجوش، وقتی باید تصمیم اخلاقی دشواری بگیریم، نیازمندیم جملهای ساده و بهیادماندنی پیدا کنیم تا ما را راهنمایی کند. این راهی برای تنظیم فوری قطبنمای اخلاقیمان است.
آیا توصیهای مؤثرتر از این وجود دارد که «با مردم همانگونه رفتار کنید که میخواهید با شما رفتار کنند؟»