قوم خدا سنگدل شدهاند. آنان بهسوی خدای واحد حقیقی بازنمیگردند، بلکه به پیروی از خدایان کافران و بتها ادامه میدهند. رهبرانشان فاسد و بیایماناند. صفنیا هشدار میدهد که قومهای اطراف هجوم خواهند آورد. خیلی دیر شده است.
اما هنوز برای کسانی که منتظر خداوندند امیدی هست. خدا به آنان «زبانی پاک» خواهد بخشید، که یادآور عکس ماجرای بابل است و برای ما که بقیۀ داستان را میدانیم، اشارهای به پنطیکاست دارد. با نزدیک شدن به چهارمین یکشنبۀ فصل انتظار و تمرکز آن بر مریم، مادر خداوند، در این ایام بازتاب گوناگونی از سرود مریم به گوش میرسد. نبوت صفنیا خبر میدهد که خدا متکبران را سرنگون خواهد کرد و مردمانی حقیر و بینوا را بر جا خواهد نهاد.
آنان که نجات یافتهاند، گروه اندکی از باقیماندگان خواهند بود. از داستان طوفان در کتاب پیدایش تا پایان عهدجدید مفهوم «باقیماندگان» به چشم میخورد: آنان که بهسوی خدا بازمیگردند و نشانهای برای امید میشوند. در این کریسمس کلیسای ما پر خواهد شد و پس از کریسمس باقیماندگان برجا خواهند ماند. مهم است به فکر رساندن خبر خوش انجیل به دیگران باشیم و همینطور وقتی گروه اندکی میشویم، امیدمان را از دست ندهیم. به قول سم ولز کشیش و نویسنده: «صرفاً به این دلیل که مسیحیت مؤمنان اندکی دارد، نمیتوان گفت که حقیقت بزرگی نیست.»
ما خوانده شدهایم تا باقیماندگانی مومن باشیم؛ مردمانی فروتن و مقدس.
دعای امروز
ای خداوند عیسای مسیح!
که در نخستین آمدنت پیامبرت را فرستادی
تا پیش از تو راهت را آماده کند:
به خادمان و مباشران رازهایت این فرصت را عطا کن
باشد که همانگونه راهت را هموار و آماده سازند
با گرداندن قلبها از نافرمانی به سوی حکمتِ انصاف،
تا هنگام باز آمدنت برای داوری جهان
باشد که در نظرت قومی پسندیده بنا کرده باشیم؛
زیرا تو زندهای و با پدر پادشاهی میکنی
در اتحاد با روحالقدس
خدای واحد، از حال تا ابدلآباد.
مطالعهٔ کتاب مقدس
صفنیا ۳:۱-۱۳
وای بر شهر ستمگر، که عِصیانگر است و فاسد! از کسی فرمان نمیبرد، و تأدیب نمیپذیرد؛ بر خداوند توکل نمیکند، و به خدای خویش نزدیکی نمیجوید. صاحبمنصبانش در میانش همچون شیرانِ غرّانند، و قاضیانش همچون گرگان شب، که چیزی برای صبح باقی نمیگذارند. انبیایش بیملاحظه وخیانتپیشهاند؛ کاهنانش قُدس را نجس میسازند و شریعت را زیر پا میگذارند. خداوند در میانش عادل است و بیانصافی نمیکند؛ صبح به صبح عدل خویش را نمایان میسازد و کوتاهی نمیکند؛ اما ظالم شرم نمیشناسد. «قومها را منقطع ساختهام، و برجهای ایشان ویران شده است؛ کوچههایشان را متروک ساختهام، و کسی از آنها گذر نمیکند. شهرهایشان چنان ویران گشته که نه انسانی باقی مانده و نه سکنهای. «گفتم: ”بیگمان از من خواهید ترسید، و تأدیب خواهید پذیرفت. آنگاه مسکنتان برکنده نمیشد، و نه آنچه مقرر داشتم بر شما وارد میآمد.“ اما شما همچنان حریصانه راههای خویش را فاسد ساختهاید.» بنابراین خداوند میفرماید: «برای من انتظار بکشید، برای روزی که به جهت غارت برخیزم. زیرا بر آنم که قومها را گرد آورم، و ممالک را جمع کنم، تا غضب خویش را بر آنها فرو ریزم، آری، تمامی آتش خشم خود را؛ زیرا جهان یکسره در آتش غیرت من خواهد سوخت. «در آن زمان، زبان قومها را به زبانی پاک تبدیل خواهم کرد، تا همگی نام یهوه را بخوانند و او را با یکدلی خدمت کنند. از فراسوی رودخانههای کوش، مسئلتکنندگانم، یعنی قوم عزیز من که پراکندهاند، هدایای مرا خواهند آورد. «در آن روز، دیگر به سبب اعمال خود شرمسار نخواهی بود، یعنی به سبب همۀ اعمالی که بدانها برمن عِصیان ورزیدی. زیرا در آن زمان آن کسانت را که سرمست غرورند، از میانت دور خواهم کرد، و تو دیگر بر کوه مقدس من تکبر نخواهی کرد. اما در میانت مردمانی حقیر و بینوا بر جا خواهم نهاد که در نام خداوند پناه خواهند گرفت. باقیماندگان اسرائیل خطا نخواهند ورزید و دروغ نخواهند گفت، و در دهانشان زبان حیلهگر نخواهد بود. زیرا آنان چَریده، خواهند آرَمید و کسی بیمناکشان نخواهد ساخت.» '
مزمورهای ۴۶و ۹۵
خدا پناه و قوّت ماست، و یاوری که در تنگیها فوراً یافت میشود. پس نخواهیم ترسید، اگرچه زمین متحرک شود، و کوهها به قعر دریا فرو افتند؛ اگرچه آبهایش بخروشند و به جوشش درآیند و کوهها از تلاطم آن به لرزه افتند. سِلاه نهری هست که جویبارهایش شهر خدا را فرحناک میسازد، مسکن قدوس آن متعال را. خدا در میان آن است، پس جنبش نخواهد خورد؛ در سپیدهدم، خدا یاریاش خواهد کرد. قومها میشورند و حکومتها سرنگون میشوند؛ او آواز خود را میدهد و زمین میگدازد! یهوه خدای لشکرها با ماست؛ خدای یعقوب دژ بلند ماست! سِلاه بیایید کارهای خداوند را بنگرید؛ ببینید چه ویرانیها بر زمین پدید آورده است! او جنگها را تا کرانهای زمین پایان میبخشد؛ کمان را میشکند و نیزه را خُرد میکند و ارابهها را به آتش میسوزاند! «بازایستید و بدانید که من خدا هستم؛ در میان قومها متعال، و در جهان متعال هستم.» یهوه خدای لشکرها با ماست؛ خدای یعقوب دژ بلند ماست. سِلاه'
'بیایید خداوند را شادمانه بسراییم، و برای صخرۀ نجات خویش فریاد بلند سر دهیم! به پیشگاهش با شکرگزاری نزدیک شویم و به فریاد بلند برایش سرود بخوانیم. زیرا یهوه، خدای بزرگ است، پادشاه بزرگ بر همۀ خدایان! نشیبهای زمین در دست اوست، و فرازهای کوهها از آن او. دریا از آنِ اوست، او آن را بساخت، و دستانش خشکی را شکل داد. بیایید تا پرستش و سَجده کنیم، و در پیشگاه آفرینندۀ خویش، خداوند، زانو زنیم. زیرا او خدای ماست، و ما قومِ چراگاه، و گلۀ دست اوییم. امروز، اگر صدای او را میشنوید، دلهای خود را سخت مسازید، چنانکه در مِریبَه کردید، در روز مَسَّه، در بیابان. آنجا پدران شما مرا آزمایش و امتحان کردند، با اینکه کارهای مرا دیده بودند. چهل سال از آن نسل بیزار بودم، و گفتم: «قومِ گمراه دل هستند و راههای مرا نمیشناسند.» پس در خشم خود سوگند خوردم که به آسایش من هرگز راه نخواهند یافت.'
متی ۱۸:۱-۲۰
در آن هنگام، شاگردان نزد عیسی آمدند و پرسیدند: «چه کسی در پادشاهی آسمان بزرگتر است؟» عیسی کودکی را فرا خواند و او را در میان ایشان قرار داد و گفت: «آمین، به شما میگویم، تا دگرگون نشوید و همچون کودکان نگردید، هرگز به پادشاهی آسمان راه نخواهید یافت. پس، هر که خود را همچون این کودک فروتن سازد، در پادشاهی آسمان بزرگتر خواهد بود. و هر که چنین کودکی را به نام من بپذیرد، مرا پذیرفته است. «امّا هر که سبب شود یکی از این کوچکان که به من ایمان دارند لغزش خورَد، او را بهتر آن میبود که سنگ آسیابی بزرگ به گردنش بسته، در اعماق دریا غرق شود! وای بر این جهان به سبب لغزشها! زیرا هرچند لغزشها اجتنابناپذیرند، امّا وای بر آن که آنها را سبب گردد! «پس اگر دستت یا پایت تو را میلغزاند، آن را قطع کن و دور انداز، زیرا تو را بهتر آن است که لنگ یا شَل به حیات راه یابی تا آنکه با دو دست یا دو پا در آتش ابدی افکنده شوی. و اگر چشمت تو را میلغزاند، آن را به در آر و دور انداز، زیرا تو را بهتر آن است که با یک چشم به حیات راه یابی تا آنکه با دو چشم در آتش دوزخ افکنده شوی. «آگاه باشید که هیچیک از این کوچکان را تحقیر نکنید، زیرا به شما میگویم که فرشتگان ایشان در آسمان همیشه روی پدر مرا که در آسمان است، میبینند. [ چه گمان میبرید؟ اگر مردی صد گوسفند داشته باشد و یکی از آنها گم شود، آیا آن نود و نه گوسفند را در کوهسار نمیگذارد و به جستجوی آن گمشده نمیرود؟ زیرا پسر انسان آمده است تا گمشده را نجات بخشد.] آمین، به شما میگویم، که اگر آن را بیابد، برای آن یک گوسفند بیشتر شاد میشود تا برای نود و نه گوسفندی که گم نشدهاند. به همینسان، ارادۀ پدر شما که در آسمان است این نیست که حتی یکی از این کوچکان از دست برود. «اگر برادرت به تو گناه ورزد، نزدش برو و میان خودت و او خطایش را به او گوشزد کن. اگر سخنت را پذیرفت، برادرت را بازیافتهای؛ امّا اگر نپذیرفت، یک یا دو نفر دیگر را با خود ببر تا ”هر سخنی با گواهیِ دو یا سه شاهد ثابت شود.“ اگر نخواست به آنان نیز گوش دهد، به کلیسا بگو؛ و اگر کلیسا را نیز نپذیرفت، آنگاه او را اَجنبی یا خَراجگیر تلقی کن. آمین، به شما میگویم، هرآنچه بر زمین ببندید، در آسمان بسته خواهد شد؛ و هرآنچه بر زمین بگشایید، در آسمان گشوده خواهد شد. باز به شما میگویم که هر گاه دو نفر از شما بر روی زمین دربارۀ هر مسئلهای که در خصوص آن سؤال میکنند با هم موافق باشند، همانا از جانب پدر من که در آسمان است برای ایشان به انجام خواهد رسید. زیرا جایی که دو یا سه نفر به نام من جمع شوند، من آنجا در میان ایشان حاضرم.» '