صحبتهای زیادی از مریم در چهارمین انجیل ذکر نشده، اما آنچه در این قسمت میگوید، مقتدرانه و مؤثر است. او به مشکل اشاره کرده و راهحل آن را نیز بیان میکند. راهحل، مثل همیشه، پسرش عیسی است. با وجود آنکه عیسی ترجیح میداد برای دخالت در آن وضعیت درنگ کند، اما مریم کار را برای او مشکل کرد؛ زیرا به خدمتکاران گفت تا منتظر دستور عیسی بمانند.در انجیل لوقا بیشتر با شخصیت مریم آشنا میشویم. لوقا به ما نشان میدهد که او از سؤالپرسیدن از فرشتگان مقرب نمیترسید و خطر مرگ و رسوایی را نیز با پذیرفتنِ خواندگیاش، به جان خریده بود. بنابراین، مطرحکردن نیازی انسانی به پسرش نیز برای او کار چندان مشکلی نبود. زمانی که متوجه میشویم درخواست مریم اجابت شده، برای پیشقدمشدن از او قدردان خواهیم بود، چرا که عیسی را واداشت تا نخستین معجزهاش را در این انجیل انجام داده، بخشی از هویتش را آشکار سازد. این داستان از فراوانی بیش از حد نیاز، از کیفیتی بالاتر از هر آنچه قبلاً تجربه شده بود و از ضیافت مسیحایی باشکوهِ داماد و عروسش، یعنی کلیسا، سخن میگوید.
ای کاش ما نیز مانند مریم باشیم. مانند او که نخستین کسی بود که عیسی را در زندگی خود پذیرفت و در نتیجه، شاید بتوان گفت که اولین مسیحی بود. هر یک از کارهای او، ما را بهسوی عیسی هدایت کرده و کلمات و اعمال او را هرچه بیشتر، برجسته میکنند. پیام مریم برای نیازمندان این است: «هرچه به شما گوید، بکنید.» و آرزوی دل او نیز همیشه یک چیز بود: «آنچه دربارهٔ من گفتی، بشود.» (لوقا ۱:۳۸)