نان روزانه

کلام امروز: پیدایش ۸:‏۱‏-۱۴ | مطالعهٔ کتاب مقدس: مزمورهای ۸۱ و ۱۴۷:‏۱۳ تا آخرمتی ۲۴:‏۲۹ تا آخر

داستان توفان بیانگر آن است که خدا توانایی تخریب خلاقانه دارد. بادی که بر زمین می‌وزد و باعث فروکش کردن آب می‌شود، یادآور باد آغاز آفرینش است (پیدایش ۱:‏۱‏-۲). این باد را می‌توان همچون روح خدا نیز دید که مسیر زندگی تازه را آماده می‌کند. آب‌های بی‌کران مهار شده‌اند و زمین دوباره برای بازگشت زندگی مکانی امن شده است.
اکنون کشتی نیز با قرار گرفتن بر کوه آرارات، تثبیت شده است. نوح که به‌حق محتاط است، از نزدیک فروکش کردن توفان را مشاهده می‌کند و پیش از آنکه خاطرش از خطر آسوده شود، برای آزمایش، کلاغ و کبوتر را بیرون می‌فرستد.

داستان توفان توصیفی کتاب‌مقدسی از آسیب‌پذیری انسان است. این جهان همواره مکان امنی نیست. طبیعت وحشی باقی مانده است و فجایع طبیعی می‌توانند به‌شکلی غیرمنتظره افراد و جوامع را درگیر کنند. بدن ما نیز ممکن است به‌طرز فجیعی فروپاشد. انضباط دعا می‌تواند پناهگاهی را که در طوفان‌های زندگی نیاز شدیدی به آن داریم، در اختیارمان بگذارد. آزادی و بلوغ حقیقی در زندگی مسیحی با شکیبایی، تجربه و تشخیص دقیق رشد می‌کند. برگ زیتون نماد دوگانه‌ای از سعادت و سلامت است؛ همان‌گونه که طلای سبز روغن زیتون مظهر دوگانۀ مسح پادشاهان و نیروی شفابخش روح است. توفان‌های زندگی هر قدر بر ما هجوم آورند، ارادۀ نهایی خدا برای ما نیکوست.

دعای امروز

ای خدای قادر
که در مسیح همه چیز را تازه کرده‌ای!
تهیدستی طبیعت ما را
با غنای فیض خود دگرگون کن،
و در تجدید حیات ما
جلال آسمانی‌ات را آشکار کن؛
در پسرت و خداوند ما عیسای مسیح،
او که زنده است و با تو پادشاهی می‌کند،
در اتحاد با روح‌القدس،
خدای واحد، از حال تا ابدالآباد.

مطالعهٔ کتاب مقدس

پیدایش ۸:‏۱‏-۱۴

خدا نوح و تمام‌ حیواناتی را که‌ با او در کشتی بودند فراموش ‌نکرده ‌بود. پس ‌بادی بر روی زمین ‌فرستاد و آب ‌رفته‌رفته ‌پایین‌ می‌رفت‌. چشمه‌های عظیم‌ زیرزمین ‌و روزنه‌های آسمان ‌بسته ‌شد و دیگر باران ‌نبارید. آب‌ مرتب‌ از روی زمین‌ کَم‌ می‌شد و بعد از صد و پنجاه‌ روز فرو نشست‌. در روز هفدهم‌ ماه‌ هفتم‌ کشتی بر روی کوههای آرارات ‌نشست‌. آب ‌تا ماه‌ دهم ‌رفته‌رفته‌ کم ‌می‌شد تا اینکه‌ در روز اول ‌ماه ‌دهم‌ قلّه‌های کوهها ظاهر شدند. و کلاغ ‌سیاهی را بیرون ‌فرستاد. کلاغ‌ سیاه‌ بیرون‌ رفت ‌و دیگر برنگشت ‌او همین‌طور در پرواز بود تا وقتی که‌ آب‌ فرو نشست‌. پس ‌نوح ‌کبوتری را بیرون‌ فرستاد تا ببیند که‌ آیا آب‌ از روی زمین ‌فرو نشسته‌ است‌ یا خیر؟ امّا کبوتر جایی ‌برای نشستن ‌پیدا نکرد، چون ‌آب‌ همه‌جا را گرفته ‌بود. پس‌ به‌ کشتی برگشت‌ و نوح ‌او را گرفت‌ و در کشتی گذاشت‌. هفت‌ روز دیگر صبر کرد و دوباره‌ کبوتر را رها کرد. وقت ‌عصر بود که‌ کبوتر در حالی‌که‌ یک ‌برگ ‌زیتون ‌تازه‌ در منقار داشت، به ‌نزد نوح‌ برگشت‌. نوح‌ فهمید که‌ آب‌ کم‌ شده‌ است‌. بعد از هفت ‌روز دیگر دوباره‌ کبوتر را بیرون‌ فرستاد. این‌ مرتبه‌ کبوتر به‌ کشتی برنگشت‌. وقتی نوح ‌ششصد و یک‌ ساله ‌بود در روز اول ماه‌ اول، آب‌ روی زمین ‌خشک ‌شد. پس ‌نوح‌ دریچهٔ کشتی را باز کرد و دید زمین ‌در حال‌ خشک ‌شدن‌ است‌. در روز بیست‌ و هفتم ‌ماه ‌دوم ‌زمین‌ کاملاً خشک ‌بود. '

مزمورهای ۸۱ و ۱۴۷:‏۱۳ تا آخر

برای خدایی که قوّت ماست، سرود شادی بسرایید و برای خدای یعقوب آواز شادمانی سر دهید. دف را بیاورید و با بربط و رباب سرود بخوانید. شیپور را در روزهای عید به صدا درآورید، در ماه نو و زمانی که ماه کامل است. زیرا این رسمی است برای اسرائیل و دستوری است از جانب خدای یعقوب، آن را به مردم اسرائیل داد، هنگامی‌که از مصر بیرون رفتند. صدای ناآشنایی به گوشم می‌رسد که می‌گوید: «بار سنگین را از دوشتان برداشتم و دستهایتان را از حمل سبدها آزاد نمودم. هنگامی‌که در سختی بودید و به من روی آوردید، من شما را نجات دادم. از میان رعد تو را اجابت کردم، و در کنار چشمه‏‌های مریبا شما را آزمایش نمودم. ای قوم من، به هشدار من توجّه کنید؛ ای بنی‌اسرائیل، از شما می‌‌‌‌خواهم که به من گوش دهید. شما هرگز نباید خدای دیگری را بپرستید و به خدای بیگانه سجده کنید. من خداوند، خدای شما هستم، که شما را از مصر خارج کردم. دهان خود را باز کنید و شما را پُر خواهم کرد. «امّا قوم من به سخنان من گوش ندادند و بنی‌اسرائیل از من اطاعت نکردند. بنابراین آنها را به حال خودشان گذاشتم تا خواهش‌های خود را بجا آورند. ای کاش قوم من به من گوش می‌دادند و بنی‌اسرائیل از من اطاعت می‌کردند. آنگاه بزودی دشمنانشان را سرکوب می‌نمودم و مخالفان آنها را مجازات می‌کردم. آنهایی که از خداوند نفرت دارند، با ترس در برابر او تعظیم می‌کردند و گرفتار مجازات ابدی می‌شدند. امّا شما را با بهترین گندم خوراک می‌دادم و با عسل وحشی سیر می‌گردانیدم.»'


'او دروازه‌هایت را بر روی دشمن محکم می‌بندد و ساکنان تو را برکت می‌دهد. او صلح را به مرزهای تو می‌آورد و انبارهایت را از غلّه پُر می‌سازد. او به زمین فرمان می‌دهد و فرمایشات او فوراً انجام می‌شود. زمین را با لحاف برف می‌پوشاند و شبنم را مانند گرد می‌پاشد. تگرگ را همچون سنگریزه می‌فرستد و کسی تاب تحمّل سرمای آن را ندارد. به فرمان او یخها آب می‌شوند، باد می‌وزد و آب جاری می‌گردد. کلام خود را به یعقوب بیان می‌کند و احکام و دستورات خود را به بنی‌اسرائیل می‌دهد. با هیچ قوم دیگری چنین رفتار نمی‌کند، زیرا آنها احکام او را نمی‌دانند. خداوند را سپاس باد!'

متی ۲۴:‏۲۹ تا آخر

«به محض آنکه مصیبت آن روزها به پایان برسد، خورشید تاریک خواهد شد و ماه دیگر نور نخواهد داد، ستارگان از آسمان فرو خواهند ریخت و قدرتهای آسمانی متزلزل خواهند شد. پس از آن، علامت پسر انسان در آسمان ظاهر می‌شود و همهٔ ملل عالم سوگواری خواهند کرد و پسر انسان را خواهند دید که با قدرت و جلال عظیم بر ابرهای آسمان می‌آید. شیپور بزرگ به صدا خواهد آمد و او فرشتگان خود را می‌فرستد تا برگزیدگان خدا را از چهار گوشهٔ جهان و از کرانه‌های فلک جمع کنند. «از درخت انجیر درسی بیاموزید: هر وقت شاخه‌های آن جوانه می‌زنند و برگ می‌آورند، شما می‌دانید که تابستان نزدیک است. به همان طریق وقتی تمام این چیزها را می‌‌بینید بدانید که آخر کار نزدیک، بلکه بسیار نزدیک است. بدانید تا تمام این چیزها واقع نشود، مردمان این نسل نخواهند مُرد. آسمان و زمین از بین خواهند رفت، امّا سخنان من هرگز از بین نخواهد رفت. «هیچ‌کس غیراز پدر از آن روز و ساعت خبر ندارد، حتّی پسر و فرشتگان آسمانی هم از آن بی‌خبرند. زمان ظهور پسر انسان درست مانند روزگار نوح خواهد بود. در روزهای قبل از توفان یعنی تا روزی که نوح به داخل کشتی رفت، مردم می‌خوردند و می‌نوشیدند و ازدواج می‌کردند و چیزی نمی‌فهمیدند تا آنکه سیل آمد و همه را از بین برد. ظهور پسر انسان نیز همین‌طور خواهد بود. از دو نفر که در مزرعه هستند، یکی را می‌برند و دیگری را می‌گذارند و از دو زن که دستاس می‌کنند یکی را می‌برند و دیگری را می‌گذارند. پس بیدار باشید، زیرا نمی‌دانید در چه روزی مولای شما می‌آید. به‌خاطر داشته باشید: اگر صاحبخانه می‌دانست که دزد در چه ساعت از شب می‌آید، بیدار می‌ماند و نمی‌گذاشت دزد وارد خانه‌اش بشود. پس شما باید همیشه آماده باشید، زیرا پسر انسان در ساعتی که انتظار ندارید خواهد آمد. «کیست آن غلام امین و دانا که اربابش او را به سرپرستی خادمان خانهٔ خود گمارده باشد تا در وقت مناسب جیرهٔ آنان را بدهد. خوشا به حال آن غلام، اگر وقتی اربابش بر می‌گردد او را در حال انجام وظیفه ببیند. بدانید که اربابش ادارهٔ تمام مایملک خود را به عهدهٔ او خواهد گذاشت. امّا اگر غلام شریر باشد و بگوید که، آمدن ارباب من طول خواهد کشید و به اذیّت و آزار غلامان دیگر بپردازد و با میگساران به خوردن و نوشیدن مشغول شود، در روزی که او انتظار ندارد و در وقتی‌که او نمی‌داند، اربابش خواهد آمد و او را تکه‌تکه کرده، به سرنوشت ریاکاران گرفتار خواهد ساخت در جایی‌که گریه و دندان بر دندان ساییدن وجود دارد

مطالب جدید

دیدگاه شما در مورد این مطلب:
این دیدگاه به‌طور خصوصی برای ما فرستاده می‌شود. بنابراین، مشخصات شما «کاملاً» محفوظ است.